۱۳۸۹/۱/۱۱

اسم این سالها

اسم گذاشتن برای سالها سنت جالبی است. شاید جالب ترین کاری است که علی خامنه ای در طول رهبری اش انجام داده است. در نگاه اول این نام ها نظم خاصی ندارند. اما این نگاه، نگاه کسانی است که از یک شاعر آوانگارد و شوریده، توقع "نظم" دارند. بر عکس، از سال اصلاح الگوی مصرف گرفته تا پیامبر اعظم ( و نوبرانه امسالش ) انگار که شاعری دارد از روشی داداییستی برای سرودن شعر استفاده می کند.
در هفتمین بیانیه ی دادا، بخش هشتم چنین آمده است(قریب به مضمون):

« برای ساختن یک شعر دادائیستی، روزنامه ای بردارید، یک قیچی هم بردارید، در آن روزنامه مقاله ای را انتخاب کنید که معادل شعری باشد که می خواهید بگویید. مقاله را انتخاب کنید. بعد هر یک از کلمات را به دقت ببرید و در کیسه ای بریزید و تکان دهید و بعد هر کدام از کلمات بریده را تک تک بیرون بیاورید و به به همان ترتیب که از کییسه بیرون آمده رونویسی کنید....»

حالا فرض کنید آقای خامنه ای، واقعا از این روش استفاده می کند. احتمالا مقاله ی گزینش شده مقاله ای است که یکی از نور چشمی های پژوهشکده ی دانشگاه امام صادق نوشته و آنقدر نویسنده اش رانت داشته که به بولتن های ویژه ی آقا راه پیدا کرده است . او هم که همه ما می دانیم چقدر اهل شعر و شاعری است و در جوانی حتی شکسپیر هم می خوانده یک صفحه این بولتن را کنده و تلاش کرده قریحه ی خدادادش را ( البته با کمک اتصالات ویژه منابع غیبی)امتحان کند و شعر داداییستی اش را با آن بسراید. تا ما عملا زندگی در یک شعر دادائیستی را تجربه کنیم. چیزی که تریستان تزارا در خوش حالترین شب هایش هم خوابش را نمی دید.

عنوان مقاله: کشف راهکارهای عملی برای پیشبرد سیاست خارجی و داخلی، بر مبنای سنت سیاسی پیامبر(ص)
«... پس از بعثت، پیامبر اعظم تلاش زیادی کرد تا اقوامش را به نبوت اش قانع کند. اما از میان مردان قریش و حتی بنی هاشم، صرفا امام علی بود که این دعوت آسمانی را پذیرفت، اما پیامبر امیدوار باقی ماند.با همت مضاعف و تلاش مضاعف توانست جمعی را گرد خود بیاورد، سالهای سخت اما پیش رو بودند. سالهایی که مومنان در شعب ابیطالب در تبعید بودند. و اگر نبود اصلاحی که تازه مسلمانان در الگوی مصرف شان انجام دادند،شاید هیچ کدامشان نمی تواستند دوام بیاورند...این به ما چه می آموزاند؟ اینکه نا امید نشویم و از تهدید ها و تحریم ها نترسیم. تحریم ها هرچقدر سنگین باشند به سنگینی تحریمی که مسلمانان در آن سالهای دشوار تحمل کردند نخواهند بود و ...الخ»

و تا کنون شعر به این صورت در آمده

«....
سال امام علی
سال پیامبر اعظم
سال اصلاح الگوی مصرف
.....
سال همت مضاعف
سال تلاش مضاعف»

امیدواریم شعرش طولانی تر از اینها نشود. اما تا همینجایش هم شعر داداییستی بدی نشده .بگذریم که ما آنقدر ها آوانگارد نیستیم و همچنان شعر خاصی از شاملو برایمان تداعی می شود. با تغییراتی مختصر در نام های خاص.

«سال بد.
سالد باد.
سال شک.

....
سال اشک مادر سهراب....
سال مرگ ندا....»

۴ نظر:

  1. می‌شه پیوندی هم برقرار کرد بین ِ این کلماتِ پراکنده‌ی ِ ترسناک، با میلی به پیش‌گویی در مقام ِ کاهن و سیاست‌مدار ِ اعظم؛ کسی که قادر اه پیش‌بینی کنه سال‌ها چطور باید در ما منعکس بشن و ما قرار اه چطور سال‌ها رو تاب بیاریم. کسی که القا می‌کنه که در کلماتِ تصادفی‌اش راز و پیامی هست که از برنامه‌ای مدبرانه و دقیق باید پرده برداره. شاعر‌ـ‌کاهن ِ ما با خدا هم‌دست اه، مسیر ِ تحولاتِ جهان رو در ضمیر ِ روشن‌اش می‌بینه و دل‌ربایی و ذکاوت‌اش باید هوش از سر ِ ما ببره.

    پاسخحذف
  2. پ مثل پیشگویان معبد دلفی می شود.بهرحال منکر اتصالات ویژه که نمی شود شد. اگرنه چرا تا بحال سالی به نام سال تبعید یا ناامیدی از کیسه در نیامده؟

    پاسخحذف
  3. من تو اين اسم گذاری رو سال ها، بيش از اون که حماقت و حقارت پنهون پشت اين عمل به چشمم بياد، حقارت کسانی به چشمم مياد که سعی ميکنن اين حرکت رو ترویج کنن یا باهاش هماهنگ شن. خاطرت باشه تا پيش از سال پيامبر "اعظم"، پيامبر هيچ وقت اعظم نبود! اکرم بود. حالا از اون سال ديگه کلّاً شده اعظم. اين حرکت چيزيه تو مايه های گفتن "ره" به جای "را" تو زمان شاه توسّط قشر خايه مال به تقليد از لهجه شمالی ممرضا... حرکت رقت انگيزيه کلّاً.
    يادته تو "قصّه های من و بابام"، جلد آخر، وقتی همه مردم ماسک های شبيه پدر و پسر زده بودن به صورتشون، وقتی همه جا شده بود عکس اونا، پدر و پسر خسته شدن؟ یادته رفتن؟ یه جور استعاره از مرگشون وقتی به شکل مبتذلی تکثیر شده بودن...
    گاهی فکر ميکنم سد علی اگه قد پدر و پسر مغز داشت، با ديدن اين همه تکرار احمقانه حرکتش حتماً ميرف سرشو ميذاشت ميمرد.

    پاسخحذف
  4. اصلا یارو درباره ی میشل فوکو هم حرف بزنه ترمینولوژی اش لوش میده که سدعلیسته. "پیامبر اعظم، نشاط علمی، جنبش نرم افزاری، حنگ نرم، مسئله ی خواص،فتنه، بصیرت و اسم اعظم همه شون ..."دشمن" ، مثالت جالب بود. اصولا این شبیه دیکتاتور شدن خودش ابعاد ماوراطبیعی پیدا کرده. حالا بگیر سبیل استالینی و هیتلری و چفیه سدعلیستی رو بشه تقلید کرد. این سلطنت طلبا تو نسل دوم و سوم دماغشونم مثل ممدرضا است نمی دونم چرا.
    --------
    خاطرات من و بابام رو الان که گفتی فهمیدم هیچیش یادم نیست. فکر می کردم یادم باشه. من کل این کتابو زمانی که هیشکی حاضر نبود ما رو نگه داره و مامان مکرمه ما را با خودش به سر کار می برد خوندم. تو یه کتابخونه ی کوچولو که هیشکی جز من توش نبود و در استانه ی سی سالگی ، یاد آوریت احساساتی ام کرد.

    پاسخحذف