۱۳۸۵/۵/۳۰

پورنوگرافی در تلویزیون جمهوری اسلامی


اگر پورنوگرافی، راز زدایی کردن از "عشق بازی " و قابل عرضه و عرضه کردن "آن" باشد. ....


اگر پورنوگرافی، راز زدایی کردن از "عشق بازی " و قابل عرضه و عرضه کردن "آن" باشد. تلویزیون جمهوری اسلامی روز و شب به این کار مشغول است و می تواند از این لحاظ رتبه ای درخور  میان تلویزیون های جهان کسب کند. با این تفاوت که در اینجا، عشق بازی و راز و نیاز با موجودات "فرامادی" یا "معنوی" به پورنوگرافی تبدیل می شود.

وقتی می بینم کاظم احمد زاده یا فرزاد حسنی( از مجریان تلویزیون جمهوری اسلامی که صرفا بعنوان مشتی نمونه از خروار از آنها نام می برم )چطور لحظاتی را که مختص به خلوت ترین دقایق زندگی یک مومن و حتی عارف شوریده است، جلوی دوربین و آنهمه پروژکتور و عوامل پشت صحنه بازی می کنند. فکر می کنم کار مردان و زنانی که در صحنه ای به مراتب کوچکتر عشق بازی را نمایش می دهند و از موقعیت اجتماعی پایین تری هم نسبت به اینان برخوردارند، چقدر درست تر و با کیفیت تر است. البته  هر دو گروه از یک راه تامین معاش می کنند. اما محصول نهایی جماعت ایکسی ها بهتر است . دست کم  باور پذیرتر می نمایند....


 

۴۷ نظر:

  1. آره! این چیزیه که من هم بهش معتقد و منتقدم! راستی از لینکتون ممنون! اگرحواستید شعرهام رو بحونید بیاید اینجا...

    پاسخحذف
  2. جای ديگری هم از اين گونه پورنوگرافی ها ميتوان نشان ديد. مثال بارزش عکس هايی که از بچه های به شدّت آرايش کرده، با سنين حد اکثر 5 سال، روی جلد نشريات خال خال زرشکی چاپ ميشود. واقعاً اگر کسی نا آشنا به قوانين و فضای ايران چنين مجلّاتی را ببيند، احتمالاً بيش از 80 درصد از مردم ايران را دارای انحرافات جنسی در درجات مختلف خواهد ديد!

    پاسخحذف
  3. لافكاديو گل گفتي

    پاسخحذف
  4. مکابیز جان جدا که دست مریزاد. من همیشه به همین فکر می کردم و میگفتم چه جوری آدم اینقدر متذور و ریا کار میشه ! یه جوری مستهجن هست. خیلی اشاره دقیقی بود .

    پاسخحذف
  5. یکی این پست و دیگر آن پست مربوط به نتوورک مارکتینگ نشان میدهد که چقدر دقیق هستی

    پاسخحذف
  6. bi nahayat ali boodafarin be in deghat &riz bini.tbrik migam.

    پاسخحذف
  7. مكابيز جان يه نكته درباره خواندني هات: مگر ميشود به كسي "عاشقانه" نگاه كرد؟

    پاسخحذف
  8. این هم خیلی خوب بود آقا مکابیز. هر جا که بخواهد چیزی را نهادینه به خورد خلق بدهد، حاصل کارش زور زدن و تزویر ورزیدن است. حتی اگر نخواهد هم (که جمهوری اسلامی می خواهد) به نهادی نفاق پرور و مبتذل تبدیل می شود.

    پاسخحذف
  9. سلام مکابیز بر اساس متن خواندنی قبلی که نوشته بودی سن شما حدود 26 سال باید باشد. جالبه همیشه فکر می کردم آدمی هستی که اواخر دهه 30 را می گذراند. لئون هم همسن شماست؟

    پاسخحذف
  10. ممنون از لطف دوستان---------فرشاد جان اگه اشاره ات به کدئینه که من گفتم عشق در ادبیات وجود داره و چه بسا بیرون از آن هم وجود داشته باشه ( مثل ادم خوشبخت) ...گیرم که من ندیده ام :) ...اما به نظرم حتی اگه کسی عاشق نباشه می تونه برای لحظاتی نگاه عاشقانه داشته باشه ...یک نگاه که طرفش رو جدا از دیگر موجودات زمینی بدونه ...به نظر من کاملا ممکنه . هرچند خیلی طول نکشه . توی بیگانه ی کامو مرسو به چیزی شبیه این اشاره می کنه ( درباره ی دوست داشتن) ...من الان کتاب دم دستم نیست نقل قول کنم . اما مضمونش اگه اشتباه نکنم اینه که دوست داشتن یک چیزی مربوط به بعضی لحظه ها است...اما ما عادت داریم برای اون تدوام قائل بشیم .---------به جناب ؟؟؟؟ : سلام. من همین حدودها هستم .لئون را هم والله بهتر است از خودش بپرسید ....جخ راضی نباشه من سنشو لو بدم

    پاسخحذف
  11. من هم با ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همنظر بودم كه مكابيز سنش حدود 35 و بالاتره و حاضر بودم سرش همه‌جوره شرط هم ببندم ولي ضايع شدم رفت! البته اين اختمال وجود داره كه .... در هر صورت سر لئون ديگه مطمئنم اشتباه نمي‌كنم!در مورد عشق هم نمِي‌فهمم كه چطور مي‌تونه چند لحظه (يك دقيقه؟ پنج؟ ده؟ ...؟) وجود داشته باشه ولي مداوم نه. بعدشهم من نمي‌دونم چرا كسي كه عاشقه بايد طرف رو جدا از موجودات زميني بدونه؟ضمنان مكابيزجان من تا حالا در مورد سنت اشتباه فكر مي‌كردم و به همين خاطر زيادي بهت احترام مي‌ذاشتم، ولي از اين به بعد جبران مي‌كنم.اول همه با چند تا نصيحت شروع كنم:مكابيز! پسرم! قدر خودتو بدون. مي‍گن در شهر كورها يك‌چشم پادشاه است و تو تا حالا يك چشمو به دست آوردي ولي همه بدبختي سر چشم دوم. انقدر نشين با مرده‌ها (all deed و امثالهم) كل‌كل كن. از قديم گفتن هر كي با سوسكها بپره سوسك ميشه.

    پاسخحذف
  12. پيشنهادات بهتري (حداقل براي خودم) دارم كه بماند براي بعد. شايد ميلي بهت زدم.

    پاسخحذف
  13. به نظرم وقتی قضیه بیشتر مضحک میشه که اون صحنه های راز و نیاز مذهبی رو با قیافه ی فرزاد حسنی مشاهده کنیم و تطبیقش بدیم...

    پاسخحذف
  14. چیزی بیش از ده سال پیش، آقای س.ع. در مجله ی فیلم نوشت که فیلم های هالیوودی و تجاری همه پورنوگرافیک هستند. البته مقادیر عظیمی استدلال داشت. حالا این هم قرائت جدیدی از پورنوگرافی بود که این جا دیدیم. بنده الان دارم آلبالو می خورم. حالا ببینید عجب پورنوگرافری هستم من... آدم آلبالوی زرشکی بخورد و کامنت بگذارد و به همه هم بگوید... ووی... :)

    پاسخحذف
  15. فرشاد جان منتظر پیشنهاداتت هستم .درباره ی بحث گردن با اall deed با شما موافق نیستم .یعنی گمان می کنم تفاوت سطح آنقدر نیست که حتی به کنایه من او را سوسک بخوانم یا او من را ....درباره ی یشنهاداتت هم البته در شهر به من پیشنهاد زیاد می شود :)اما خوب پشنهاد در وبلاگ چیز دیگری است ...------------------جناب هادی حالا چرا اسم بنده ی خدا را کامل نیاوردید (سعید عقیقی؟)من آن مقاله را نخواندم ...کاش می نوشتید بر چه اساسی این اقای س ع فیلمهای هالیوود را پورن خوانده . طبق نوشته ی من البته البالو خوردن شما و بیانش در کامنت پورنوگرافی نیست . مگر اینکه رابطه ی عاشقانه ای با آلبالو داشته باشید یا به آن وانمود کنید ...

    پاسخحذف
  16. من فکر می کنم مقصود فرشاد از هشدارش به مکابیز نه اشاره به تفاوت سطح بلکه اشاره به تفاوت سلوک و نحوه ورود به بحث است. خوب من با فرشاد موافقم که بحث با افرادی که نحوه ورود به گفتگوی ایشان از بای بسم الله تا تای تمت بر تحقیر طرف مقابل و مچگیری و قطعه قطعه کردن بحث و ... باشد؛ می تواند آسیبهای جدی بر هویت متنی ما وارد آورد.کما اینکه دیده ایم که کسانی که با یک آدم کم شنوا همخانه هستند؛ اغلب تن صدایشان یکی دو دسی بل از سایرین بالاتر است.

    پاسخحذف
  17. پیر این خراب آباد۲ شهریور ۱۳۸۵ ساعت ۱۳:۲۲

    من فقط می خواستم طریقه ی "چگونه پای این بساط توانستن حتا چند ثانیه نشستن" را بپرسم: چه ترفندی می زنید که آن قدر دوام می آورید که بتوانید پستی درباره اش بنویسید؟ تلاش بنده همیشه یا از لحظه ی دوم به خمیازه ی عصبی منجر شده است یا به حس انقلاب شدید معدی!

    پاسخحذف
  18. سلام! من آپ كردم! اگه دوست داشتيد يه سر بزنید...

    پاسخحذف
  19. حالا لااقل برای ما که از تلویزیون جمهوری اسلامی به دور هستیم و این آقایانی را که اسم بردی نمیشناسیم، کمی توضیح میدادی که منظورت چیست.یک پست فقط برای تو نوشته ام که بد نیست به آن نگاهی بیاندازی.http://javaanehaa1.blogspot.com/2006_08_01_javaanehaa1_archive.html#115641580531426102

    پاسخحذف
  20. سلام فرشاد. دلم می خواد حدست را در مورد سن لئون که آنقدر هم در موردش مطمئنی بدونم. اگه ممکنه!

    پاسخحذف
  21. سلام! ايرج درست مي‌گه، در ضمن اينكه من "سطحي" در نوشته‌هاي ايشان نديدم. ماجرا براي من كل‌كل كردن و رجز‌خوني و تحقير طرف مقابل بود،‌ والا اون وسطاي "بحث" هوس كردم يه پست بنويسم بدين مضمون: "نفس‌كش نبود؟"؟؟؟؟ جان والا من در مورد سن مكابيز هم خيلي مطمئن بودم! همش فكر مي‌كردم كه آدمهايي با چنين طرز تفكر بايند چه سن و چه موقعيت اجتماعي داشته باشند. در هر صورت چون حدس من در اصل ماجرا بي‌تاثيره مي‌گم: حوالي 45. اگه خيلي پرت بود پيشاپيش از همه عذر مي‌خوام!مكابيز! ميل منو گرفتي؟

    پاسخحذف
  22. به پیر خراب آباد :خیلی راحت نبود ...اما آنقدرها هم که شما می گویید سخت نیست . در زندگی کارهای سخت تری هم هست . مثل رقصیدن در مجلس عروسی یا قرائت قرآن به ترتیل برای امتحان ثلث سوم و شنیدن حرفهای نوریزاده و ...الخ----------------به موناهیتا : توضیح که دادم . این اقایان جلوی دوربین تلویزیون با موجودات غیر مادی عشق بازی می کنند .در مورد پستتان هم اگر چیزی داشتم می نویسم . ولی فکر می کنم ایرج اگر سری بزند بهتر است . --------------به فرشاد :به ایمیل جواب دادم . حدست هم آنقدر در مورد سن لئون پرت بود که من اجازه مجازه را بیخیال می شوم و می گویم لئون از من کوچکتر نباشد بزرگتر نیست ....--------------به ایرج : الان فکر می کنم حق با شما و فرشاد است . ولی خوب باید ثابت می شد .راستی ایرج جان یک سری به پست خانم موناهیتا می زنید . من دو سه بار جوابهایی نوشته ام که نظرگاهش خارج از دین بود.ولی الان بحث هایی درون دینی طرح شده و من زیاد مایل نیستم و همچنین توانایی اش را ندارم که وارد بحث های درون دینی بشوم.

    پاسخحذف
  23. يا من خيلي پرت‌تر از اون چيزي كه فكر مي‌كردم هستم يا ...!

    پاسخحذف
  24. با دوستي كه خواننده وبلاگ آين دلبري است صحبت مي‌كردم و ايشان سن را حدودو 30 سال مي دانست. نمي‌دانم، ولي به نظرم يك جاي كار بدجور مي‌لنگد! براي عجيب است كه نويسنده وبلاگ همه مي‌دانند 30 ساله يا كمتر باشد. من نمي‌توانم تصوري از شخصيت و موقعيت اجتماعي چنين فردي داشته باشم. شايد جرء نوادر باشند.

    پاسخحذف
  25. مي‌بينم که آن اصطلاح "وبلاگ دلبر" که مي‌گفتم، پر بي‌راه نبود، و حالا، "وبلاگ‌نويس دلبر"... سن مکابيز و لئون!!! هه! جالب است جداً.

    پاسخحذف
  26. سن مکابیز بطور حتم باید چیزی حدود 27 سال باشه .اینو از این جهت میگم که زمانی که ایدی مکابیز در گفتمان بود .این ایدی علاوه بر پست همیشگی سری هم تو تالار های فان می زدند.این نشانه حسه جوانی ایشون بود.حالا اگه تو اون زمان یعنی 2002 تقریبا 23 سال بگیریم تا الان 4 سال گزشته که چیزی حدود 27 سال می شود .این استدلال من رد خور نداره!!!

    پاسخحذف
  27. مکابيز جان، اين‌همه آدم پياده‌ي احمق در جهان است، امپرياليسم شما هم شده اين معروفي بنده خدا... هرچه فرياد داريد بر سر آمريکا بکشيد جانم...

    پاسخحذف
  28. اگه از اینایی که شما گفتی بگذریم فکر کنم این برادران و خواهرانی که تو حوزه اکبندشون کردن فرستادن واسه مجری گری(با اون محاسن! مرتب/چادر حجاب برتری/خنده های دلسوزانه و عارفانه/ شعر های عاشقانه در مدح بیا بیا/الخ) هم باید "پورن استار" باشن...

    پاسخحذف
  29. خلاصه خوش به حال لئون:) حق با شماست zaagato :)درباره سن فکر کنم تحلیل بی نام از همه بامزه تر بود.من هم موندم یه پسر18/19 ساله 6 سال پیش در در كارخانه داروسازي ابوريحان چه کار داشته. راستش بعد از مصاحبه ارفه با لئون من فکر میکردم 32/33 رو شیرین داره! اصلا لعنت خدا بر دل سیاه شیطان :))

    پاسخحذف
  30. خلاصه خوش به حال لئون:) حق با شماست zaagato :)درباره سن فکر کنم تحلیل بی نام از همه بامزه تر بود.من هم موندم یه پسر18/19 ساله 6 سال پیش در در كارخانه داروسازي ابوريحان چه کار داشته. راستش بعد از مصاحبه ارفه با لئون من فکر میکردم 32/33 رو شیرین داره! اصلا لعنت خدا بر دل سیاه شیطان :))

    پاسخحذف
  31. بی نام جان من سال دو هزار و دو گفتمان نبودم . دو هزار و سه بود !-------------درسته هادی جان .پون استار زیاد داریم .ولی من همچنان معتقدم فرزاد حسنی اوله . چون ظاهرش غیر منتظره است . مثل زنانی که در راین قبیل فیلمها به شکل راهبه ها و معلم ها و ...الخ در می آیند .-----------برای اینکه مبحث شیرین سن و سال خاتمه پیدا نکنه حدس بزنید فرشاد چند سالشه :)

    پاسخحذف
  32. من فکر می کنم لئون باید اوایل دهه 30 باشد. هر چند لئون شیطون تر از مکابیز به نظر می یاد!فرشاد باید نیمه دوم دهه 30 باشد.مطلب مربوط به داروسازی رو مگه لئون ننوشته؟

    پاسخحذف
  33. من الان جواب مکابیز به حدس فرشاد در مورد سن لئون را خواندم. اصلا قابل تصور نیست که لئون یک آقای مثلا 23 ساله باشد.

    پاسخحذف
  34. واقعا چقدر زشته که یک سری آدم از سر بیکاری بخوان سر از "سن"(!!!) ی فردی که اصلا یرخورد خاصی باهاش ندارن دربیارن. برید یک کار درست و حسابی برای خودتون پیدا کنید. زشته به والله.

    پاسخحذف
  35. آقا این سن و سال ما هم مسئله ای شده ها!!!اما خدمت دوستان کنجکاو باید عرض کنم که بیست و چهار سالم است. امیدوارم اگر دوستان نزدیکم (در فضای بیرون از اینترنت) یکروزی این متن را خواندند، برایم دست نگیرند. چرا که از بیست سالگی به بعد خودم را بیست و چهارساله جازده ام و حالا که در آستانه خروج از این سن کذایی هستم دیگر چیزی برای پنهان کردن ندارم.و اما در مورد سئوالاتی که بعد از افشای (!!!) سنم مطرح میشود باید عرض کنم که بنده یکجورهایی "کودک کار" محسوب میشوم! نه اینکه فکر میکردم (و میکنم) که چشم امید کارگران ایران و حتی جهان و بلکن سیارات دیگر به من است... این بود که یک کمی زود شروع کردم که تا رسیدن به سن بیست و چهارسالگی _ بالاخره _ حق این بندگان خدا پایمال نشود!

    پاسخحذف
  36. مکابیز تاریخ تولدشو تو گفتمان تو پروفایلش نوشته بود.1981بود فکر کنم.لئون هم باید همسن مکابیز باشه چون معلومه بیرونم با هم دوست هستنولی مکابیز قدیم ها خیلی بامزه تر بود الان یه کم جدی شده.اونموقعها همش تو نخ لاس زدن با دخترای گفتمان بود.شعرای مسخره هم زیاد درست می کرد که بعضیاش بامزه بود. طرفدارای منصور خواننده رو هم اذیت میکرد . یه بارم یه خبر از یه خبرگزاری الکی نوشت که کامران و هومن جدا شدن که طرفدارای کامران و هومن داشتن دق می آوردن بعد گفت می خواستم ایمانتونو به کاهو بسنجم:) یه زن گفتمانی و عروس و نوه و اینام داشت.الان مث آقا معلم ها شده.

    پاسخحذف
  37. لئون بهت تبريك مي‌گم! همچنين به مكابيز. قدر خودتون رو بدونين.

    پاسخحذف
  38. ضمنا براي اينكه فكر نكنيد از رو رفتم: اين لئون تحت‌تاثير يه آدم خوب نسل انقلاب با حدوداي 45 50 سال سن بوده و هست. اينو ديگه مطمئنم!

    پاسخحذف
  39. به آزاده : جواب کامنت شما از بس ماشالله تو بحث سن و سال غرق بودیم جا افتاد . خدمتتان عرض کنم من هنوز معر وفی دوست دارم فقط واقعا وقتی شعرهایش را در وبلاگ می خوانم ناراحت می شوم . اگر هم منظورتان از تاختن به امپریالیسم معروفی کامنتی است که پای مطلب مانی (چهاردیواری) گذاشتم باید عرض کنم خوب حق با مانی بود .البته او خودش معتقد است برای برخورد با این مناسبات پدرسالارانه که خیلی در فرهنگ ما ریشه دار است اغراق می کند . ولی بهرحال نقدش درست است .---------------به سوت سوت : درست است. در پروفایل گفتمان تاریخ تولدم را نوشته بودم. البته دقت ماه و روزی نداشت .چون به ما توصیه کرده بودند ماه و روز را دقیق ننویسید و ما هم که همینطوری الکی فکر می کردیم تحت تعقیبیم ( هنوز هم فکر می کنیم) رعایتش می کردیم ! در مورد آقا معلم شدنم هم احتمالا حق با شما است و یک هشدار جدی به من .بهرصورت دارم مثل همه ی ادمها در جاده ای که اسمش معقول شدن است پیش میروم . مگر اینکه شانس بیاورم وسط جاده کامیونی چیزی زیرم کند . قبل از اینکه تبدیل به یک سنگین و رنگین تمام عیار بشوم .

    پاسخحذف
  40. خوب پس میتونیم سر " ابنه ebony" بودن حسنی به توافق برسیم!امیدوارم این بحث رو در دیدی کلی تر هم تو یکی از پست هات مطرح کنی. فکر میکنم تو این جامعه ما اصلآ " معنی " به کلی مسخ شده.معنی همه چی.مثلآ میگم...حتی قبایل بدوی هم تو اون محدوده ای که هستن (مثلآ بگیم وطنشون)یه حس وطن پرستی از خودشون نشون میدن ولی من فکر نکنم هیچوقت تا اخر عمرم یادم بره که تو جام جهانی تنها تیمی که بازیکناش(=تنها ملتی که نماینده هاش) موقع پخش سرود ملی کشورشون یکیش اب میخورد, یکی با بغل دستی شوخی میکرد, یکی اون یکی رو انگشت میکرد....و نصف بیشتر تماشاچی هاش هم حتی اون سرود رو بلد نبودن ما بودیم! حداقل در این یک مورد مثال فکر کنم همه مون دچار دوگانگی مزمن در رفتار شدیم که چنین وضعی رو پیش اورده. حالا همینو می شه بسط داد به همه چی.معنویت مسخ شده مون-به خوشی های مسخ شده مون-به عزاداری ها-به فرهنگ-به...------------------خوب ملت ظاهرآ ویرشون گرفته سن شما ها رو بدونن. بذارین منم یه پیشنهاد بدم که اسم واقعیتونو حدس بزنن!

    پاسخحذف
  41. سلام لئون و مکابیزشماها زندگی کاری و اجتماعی و بحث و تحلیل و ... از چند سالگی شروع کردید؟ شایدم از این بچه هایی بودید که از بچگی مجالس نقد و تحلیل و ... تو خونه تان به راه بوده؟ به هر حال بهتون تبریک می گم.

    پاسخحذف
  42. حدس زدن زمینه تحصیلات دانشگاهی و مطالعاتی شاید راحتتر از اسم باشه. یا مثلا شغل واقعی آنها!

    پاسخحذف
  43. فکر کنم زیادی دیر رسیدمهمین چند روز پیش بود که تلویزیون داشت برنامه ای پخش می کرد اسمش یادم نیست یک آخوندی گویا داشت درس می داد 6-7 باری از لفظ "عشق بازی با خدا" استفاده کرد! چیز جالبی که گفت این بود که: "سربازهای خارجی را ببینید تا فرمانده شان نتواند نظم و احترام بیاموزد بهشان و از فرمانده نترسند با دستور او به استقبال مرگ نمی روند مومن هم باید در مقابل خدا خشوع داشته باشدو..."ناخودآگاه سربازی در ذهنم مجسم شد که دارد با فرمانده اش عشق بازی می کندنمی دانم شاید فردا پس فردا از عشق بازی به مراحل بالاتری هم بکشد و شعار ج.ا در رختخواب بردن خدا شود!ولی جدا از شوخی نمی دانم لاس زدن با چیزی که اعتقاد داری این همه مقدس و... است چه معنایی دارد برای اینها؟و اینکه وقتی نه می دانند چه جوری است و نه چه شکلی چه طور لاس می زنند آن هم به یادش؟مکابیز جاناین معقول شدن هم مبحثی شده! تو آن جاده ها مگر کامیون هم پیدا می شود؟من از منبع موثق(!!!) شنیده ام که فقط کالسکه آنهم چهار اسبه!---------------این قضیه سن هم مبحثی شده ها! نمی دانم اینترنت نشینان همیشه اینقدر در مورد سن اشتباه می کنند؟ یا چون خودم می دانستم از ابتدا این طوری حدس نزده ام؟ چون در مورد خودم هم حتی 27 هم شنیده ام! آدم عقده ای می شود وقتی یکی نیست سن درستش را حدس بزند!

    پاسخحذف
  44. حالا امیر جان 40 سالته و مردم 27 حدس زدن ناراحتی یا 20 سالته و از حدس 27 ناراحت شدی؟

    پاسخحذف