فرهنگ سازی : "باید برای این کار فرهنگ سازی کرد. "این کار، می تواند تماشا کردن فوتبال یا حتی خود بازی فوتبال باشد . می تواند رانندگی باشد ...
فرهنگ سازی : "باید برای این کار فرهنگ سازی کرد. "این کار، می تواند تماشا کردن فوتبال یا حتی خود بازی فوتبال باشد . می تواند رانندگی باشد . می تواند خواندن کتاب و گوش دادن موسیقی باشد .می تواند حتی چیزی بسیار خصوصی مثل هم آغوشی با همبسترت باشد . بنابراین ما یکسری آدم داریم که وظیفه ی خودشان می دانند چیزی به نام فرهنگ که با هر پدیده ای جفت می شود تولید کنند . این آدم ها چه کسانی هستند ؟ روشنفکران ؟نه .دست کم عموما چنین شناخته نمی شوند . اینها اسمشان هست آقایان و خانمهای کارشناس .خود این کارشناسان مثل واژه ی فرهنگ می توانند با هر چیزی و هر کسی جفت شوند. این فاحشگان وظیفه ی سخت فرهنگ سازی را بر عهده گرفته اند و در این راه از خوابیدن با هیچ موجودی پرهیز ندارند.
آسیب شناسی : آسیب شناسی ( کاری که این روزها همه ی ما مشغولش هستیم) بخشی از یک بازی مدرن است .در این بازی یک داور وجود دارد که بجای تماشاکردن بازی رو به تماشاگران ایستاده . به این ترتیب وقتی بازیگران دارند همدیگر را لت و پار می کنند آسیب شناس خونسردانه تاثیر بازی را بر جنبش پلک تماشاگران بررسی می کند .
سعادتمندی: البته و صد البته مدعی نیستم که سعادت همیشه جفنگ است . این یکی گاهی وقت ها جفنگ است . وقتی که قرار است نقش جایگزین شادی را بازی کند .مثلا مردم ایران، مردم سعادتمندی هستند که زیر سایه ی "آقا" زندگی می کنند . گیریم که برای اکثرشان "شادی" یک حادثه است که صرفا بعد از برد در یک مسابقه ی درجه ی دوم حاصل می شود .
عشق ورزیدن به ادمیان :کسی که چنین ترکیب شگفت انگیزی را بکار می برد یا عشق را نمی شناسد یا نمی داند آدمیان چگونه موجوداتی هستند یا حیوان است .دو فرض اول که کاملا ممکن است . درباره ی فرض سوم سارتر (در نقد اومانیسم مدل اگوست کنتی) می گوید این نگاه به آدمیان را فقط بک حیوان می تواند داشته باشد.منظورش نگاه به آدمیان به مثابه یک "چیز" واحد است که می توان پیشرفتش را(مثلا) ستایش کرد . به عبارتی تبدیل کردن آدمیان به یک چیز خاص صرفا از نگاه یک جانور ممکن می شود .همانطور که ما می گوییم سگها موجوداتی وفادارند سگها هم می توانند بگویند "انسانها موجوداتی دوست داشتنی اند." حضرت چخوف( ارواحنالفدا) هم در تفسیر "به همسایه ات عشق بورز" مضمون جالبی دارد. می گوید، چرا خداوند توصیه کرده به همسایه ات عشق بورز و نه به کل آدمیان ؟ چون این همسایه ات است که هر روز می بینی اش و آزارت می دهد .
علی الحساب فرهنگ ما بعد از معرفی چهار ترکیب به پایان می رسد. باشد که آیندگان دل و دماغ بیشتری داشته باشند .
میشه درباره این عبارتبیشتر توضیح بدی نفهمیدم چی میگی ولی به نظرم باید چیز جالبی باشه:"خود این کارشناسان مثل واژه ی فرهنگ می توانند با هر چیزی و هر کسی جفت شوند. این فاحشگان وظیفه ی سخت فرهنگ سازی را بر عهده گرفته اند و در این راه از خوابیدن با هیچ موجودی پرهیز ندارند."
پاسخحذفمعرکه است.
پاسخحذففرشاد جان کارشناسان وقتی که کارشناس اند بجای توجه به ذائقه - اخلاق خودشان به "مشتری" اولویت می دهند . درست مثل فاحشگان . بخاطر همین است که سفاک ترین دیکتاتورها هم می توانند انها را استخدام کنند .
پاسخحذفبلکه از این هم وحشتناک تر. میشه گفت که بازیگرا هستن که دارن تماشاگرا رو لته پار می کنن.
پاسخحذفتقدیمی جهت درج در "جفنگ نامه":سازمان های بین المللی: تشکیلات عریض و طویلی که وظیفه دارند کمک های مالی را با هزینه ی واقعی کمک جوری "هماهنگ" کنند که تهش چیزی بماند که با آن بشود هزینه های سرسام آور تشکیلات عریض و طویل و بوروکراتیک خودشان را به خوبی اداره کرد.
پاسخحذفسلام. این عشق به دیگران که یکی از نقاب های مورداستفاده هنرمندان "مصلح" و متعهد است، یکی از سموم مهلک جامعه هنری است. و به نظر من تلاش برای دفع آن، برای فرد علاقه مند به حیات هنری چیزی در حد یک وظیفه است. در یکی از بخش های نوشته ی یک هفته با شاملو، که در آن قصد پرداختن به عشق از دیدگاه «شاملویی» (!) را دارم، دوست دارم به این مطلب هم بپردازم. *و ممنون از نقد و از وقتی که برای خواندن نوشته گذاشتید. درباره «شدت» باید بگویم، درحال تمرین هستم. و البته فکر نمی کنم روزی از مرحله تمرین بگذرم. یک تمرین کننده مادام العمر!
پاسخحذفآيا میتوان با لذت و برای لذت زيست و احساس سعادتمندی کرد؟ آيا آرمان «عيشگرايی» تحققپذير است؟ آيا چنين اميدی وجود دارد؟ آيا لااقل کورسوی ضعيفی از اميد وجود دارد؟
پاسخحذفممنون از پاسخت. فقط يك نكته: شايد فاحشگان ذائقه-اخلاقي براي خودشنا داشته باشند اما اين كارشناسان موردنظرت فكر نكنم از اين ذائقه-اخلاق بهرهاي داشته باشند
پاسخحذف