خوب بالاخره من هم می خواهم بدانم موضعم در باره ی انرژی هسته ای چیست .
خوب بالاخره من هم می خواهم بدانم موضعم در باره ی انرژی هسته ای چیست . تاحالا (یعنی تا همین حالا که دارم این جملات را تایپ می کنم) که معلومم نشده چه موضعی دارم . گزینه ها کمابیش توی سرم چرخ می خورد . اما همه چیز کمابش مبهم است . علی الحساب دو موضع معروف را برمی شمارم :
1) انرژی هسته ای حق مسلم ما است .
حاشیه : حتی اگر اینطور باشد دلم می خواهد فرض کنم می شود از این حق دست کشید . مثل حمید هامون که توی دادگاه فریاد می زد "زنمه . عشقمه . حقمه " و وکیلش بهش توصیه می کرد بیخیال شود چون ممکن است ببرند ازش آزمایش بگیرند که عنین نباشد . من وقتی می بینم یک نفر توی تلویزیون یا رادیو یا تاکسی می گوید "حق مسلم ما است " خود بخود دلم می خواهد همین را بهش بگویم .یعنی حواسش را بدهم به جایی که از آدم آزمایش عنین بودن می گیرند .
خلاصه اگر هم انرژی هسته ای حق مسلم ما باشد می توان روی صرف نظر کردن از آن اندیشید . چون حق ما است و نه حقیقت ما ( از این صنعت ادبی لوسی که ناخواسته ایجاد شد معذرت می خواهم )
۲) مورد حمله واقع شدن حق مسلم ما است .
حاشیه :گیریم که مسئولین خوشگل ممکلت ما بچه های بدی باشند و بخواهند لج دنیا را در اورند . اما وقتی خود رفقا ( رییس های دنیا ) معترف اند که ایران نمی تواند تا هفت هشت سال دیگر به بمب اتم دست پیدا کند . اینهمه عجله برای چیست ؟ آدم یاد عراق می افتد دیگر . چرا بجای اینکه مدتی صبر کنند تا سندهای بهتری بدست بیاورند حمله کردند و کردند و بردند ؟ در واقع من نمی گویم دنیا نباید از ما بترسد . حتی نمی خواهم به آنچه ایرج عزیز بهش اشاره کرد اشاره کنم ( اینکه در یکی دو قرن اخیر ایران شروع کننده ی هیچ جنگی نبوده ) چون معتقد نیستم که از روی گذشته می توان آینده را پیش بینی کرد ( بخصوص که نه هیچگاه امکانی مثل بمب اتی در اختیار بوده که بتوان با یک تصمیم ابلهانه صد ها هزار نفر را دود کرد و نه هیچگاه رژیم به بی منطقی و پیش بینی ناپذیری رژیم فعلی حاکم بر ایران بوده ) اما عجله ی آمریکا و اقمارش برای خاتمه دادن به وضیت ایران ( بخصوص مطرح کردن گزینه ی حمله نظامی ) بیش از حد مشکوک است .من که هر چه زور می زنم قبول کنم جهان دارد مثل بید به خودش می لرزد باورم نمی شود. این روزها آدم از آمریکا بیشتر باید بترسد . چون شده مثل آن یارو که داشت ترتیب طرف را توی خیابان می داد و "کمیته" سر رسید .امریکا هم اول ترتیب طرف را می دهد و بعد که ازش بازخواست می کنند می گوید "به امام فحش می داد !!! "
3) لعنت به هر دوتاشون و یکی شون بیشتر.
حاشیه : من هر چه فکر کردم دیدم به هیچکدام از دو موضع بالا نمی توانم قائل باشم . این است که موضع سوم را برگزیدم . یعنی حتی اگر توی گزینه ها نباشد خودم اضافه اش می کنم . گزینه ی سوم این تحلیل است که مسئولین جمهوری اسلامی با بی تدبیری ابتدا مسئله انژی هسته ای را به ناموس غیاث آبادی تبدیل کردند . سپس پیش خودشان قرار گذاشتند که همه ی ملت ناموس پرست غیاث آباد (ایران) قربانی شوند .آمریکا و اقمارش ( همراه با بخشی از اپوزوسیون ابله و گشنه) هم از این فرصتی که حماقت خودمان فراهم کرده بود ( درفشانی های بیجا و بیموقع محمود خان درباره ی هولکاست یک نمونه ی واضحش) می خواهند استفاده کنند و مسائل کهنه شان را حل و فصل کنند. موضع من از پس این تحلیل محکوم کردن هر دو گروه است . البته این به معنای همسانی خطای انها نیست . بمباران ( حتی محدود ) ایران مسلما عکس العملی با همان جنس از سوی ایران در پی خواهد داشت و این به احتمال زیاد آتش جنگی تمام عیار را خواهد گشود .بنابراین هر نوع تلاشی برای پر رنگ کردن این احتمال به نظر من جنایت محض و غیر قابل بخشش است . این مثل ان است که صاحبخانه ای را تشویق کنی آدم بی شخصیتی را که روی میز غذا عمدا بالا آورده همراه با همه ی اعضای خانواده اش گردن بزند .*
*گفتن ندارد که این تمثیل است و ارزش دیگری ندارد و قابل تعمیم هم نیست .
100% موافقم!
پاسخحذفشرمنده! بی ربط با پست. اما یه خبر مهم:جناب "شمس" از خودش خبری داد و کلی خوشحال مان کرد. اینهم آدرس وبلاگش:"کی گفته بالای چشم تو ابروست؟": http://khondab.blogfa.com
پاسخحذفاین خبر توی صفحه ی اول لوموند بیاید روا است :)عالی بود !
پاسخحذفجل الخالق !!
پاسخحذف