صدای زنگ sms بیدارم می کند...
جوانی سربند بسته، با موهای آشفته و بلند، لباسی خونی را گرفته بالای سرش.....
اکنون که قلم در دست می گیرم تا شروح قصه ی پر غصه ی خود را بر صفحه ی سفید کاغذ قلمی کنم....
نویسنده :افسانه
توضیح اول: دکتر جک یک بازی را آغاز کرده ...
از آنجایی که ما برای فرهنگ بشری و از آن مهمتر برای دل و روده ی خودمان نگرانیم ...