به مناسبت روز بوسه (حالا هرچی) عکسی دستبهدست میشود که دختری با پرچم فلسیطن دارد پسری با پرچم اسرائیل را می بوسد. بینشان هم دیواری است و پسر اسرائیلی از دیوار بالا آمده تا معشوقاش را ببوسد.
(اینجا)
بوسهی عشق به مثابه امری رهایی بخش. بعنوان یک حادثهی خوشیمن و برطرف کننده تضادها و شکافها. بله. من هم اینها را شنیده ام. انگار که مثلا صاحبان این دو پرچم دخترخاله پسرخاله ای باشند که پدرمادرشان سر ارث بابا بزرگ دعوایشان شده و حالا با عشقشان پلی میزنند بین قلبهای سنگی دو خانواده. یا مثلا رمئو و ژولیتی که خانوادههایشان بیدلیل با هم دشمنی میکنند و در شرایط "برابر" مدام به هم آسیب میزنند و بعد ناگهان عشق میآید.عشق معصومانهای که از دیوارها میگذرد و شکافها را پر می کند. (از شما دعوت میکنم با من در این تجربه ی عجیب سهمیم شوید. در گوگل سرچ کنید "بوسه دختر فلسطینی و پسر اسرائیلی" و نتایج را روی "تصاویر" متمرکز کنید).
(اینجا)
حالا برگردیم به تصویر بوسه از فراز دیوار. این تصویر کلا پرت و پلا و ساختگی است. شرایط برابری وجود ندارد. حتی نزدیک به آن هم نیست. عشقی که بر پایه تبعیض شکل گرفته باشد نه تنها نسخه ای برای رهایی نیست بلکه بازتولید کنندهی همان تبعیض خواهد بود. کسی البته نمیتواند جلوی عاشق شدن آدمها را بگیرد. ولی میتواند بگوید که عشق بین ارباب و برده شکاف بینشان را از بین نخواهد برد. در شرایط اپارتاید میشود عاشق شد. ولی جار زدن این عشق بعنوان امر رهایی بخش فقط کار کسی میتواند باشد که از وضعیت موجود راضی است. معلوم است که فرد بهرهور از تبعیض مشکلی با عاشق شدن ندارد.
از این بابت است که واژهی "عشق" واژه تهی شده از معنای عشق، اینهمه مورد توجه طرفداران اسرائیل است.
(اینجا)
در این شرایط توصیه میکنم چند دقیقه وقت بگذارید و ویدئوی زیر را ببینید. تصویر مشمئز کننده ای ندارد. ولی به خوبی نشانگر وضعیتی است که دربارهاش صحبت میکنم.
(اینجا)
(اینجا)
بوسهی عشق به مثابه امری رهایی بخش. بعنوان یک حادثهی خوشیمن و برطرف کننده تضادها و شکافها. بله. من هم اینها را شنیده ام. انگار که مثلا صاحبان این دو پرچم دخترخاله پسرخاله ای باشند که پدرمادرشان سر ارث بابا بزرگ دعوایشان شده و حالا با عشقشان پلی میزنند بین قلبهای سنگی دو خانواده. یا مثلا رمئو و ژولیتی که خانوادههایشان بیدلیل با هم دشمنی میکنند و در شرایط "برابر" مدام به هم آسیب میزنند و بعد ناگهان عشق میآید.عشق معصومانهای که از دیوارها میگذرد و شکافها را پر می کند. (از شما دعوت میکنم با من در این تجربه ی عجیب سهمیم شوید. در گوگل سرچ کنید "بوسه دختر فلسطینی و پسر اسرائیلی" و نتایج را روی "تصاویر" متمرکز کنید).
(اینجا)
حالا برگردیم به تصویر بوسه از فراز دیوار. این تصویر کلا پرت و پلا و ساختگی است. شرایط برابری وجود ندارد. حتی نزدیک به آن هم نیست. عشقی که بر پایه تبعیض شکل گرفته باشد نه تنها نسخه ای برای رهایی نیست بلکه بازتولید کنندهی همان تبعیض خواهد بود. کسی البته نمیتواند جلوی عاشق شدن آدمها را بگیرد. ولی میتواند بگوید که عشق بین ارباب و برده شکاف بینشان را از بین نخواهد برد. در شرایط اپارتاید میشود عاشق شد. ولی جار زدن این عشق بعنوان امر رهایی بخش فقط کار کسی میتواند باشد که از وضعیت موجود راضی است. معلوم است که فرد بهرهور از تبعیض مشکلی با عاشق شدن ندارد.
از این بابت است که واژهی "عشق" واژه تهی شده از معنای عشق، اینهمه مورد توجه طرفداران اسرائیل است.
(اینجا)
در این شرایط توصیه میکنم چند دقیقه وقت بگذارید و ویدئوی زیر را ببینید. تصویر مشمئز کننده ای ندارد. ولی به خوبی نشانگر وضعیتی است که دربارهاش صحبت میکنم.
(اینجا)
دمت گرم.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفبسیار موجز و به جا... گو این که نشانه شناسی این تصویر خیلی کار دارد. یک فیلم کمدی هم بود که جنایت مستمر را به حد یک دعوای خیابانی تقلیل داده بود و آنجا هم از قضا پسر اسرائیلی بود که با دختر خانم فلسطینی (خواهر رقیب فلسطینیش) عشقی را تجربه می کرد. اینطور که پیداست. در این تصاویر و فیلمها باید همچنین رد پای مردسالاری منحط شده را نیز تحمل کنیم . گذشته از این که کسی به یاد نمی آورد در کنار این تصاویر دروغین؛ تصاویر رئالی وجود دارد که جماعت اسرائیلی اعم از آقا پسر و دختر خانم مشغول تماشای آتش بازی هواپیماهایشان در خانه ی همسایه هستند.
عشقی در کار نیست. حتی همان عشق بین ارباب و برده... عشق میان قاهر و مقهور هم در کار نیست.این تصویر آفریده نشده است که جماعت فلسطینی را به صلح (حتی صلحی نابرابر) دعوت کند. آفریده شده است تا لالایی باشد در گوش وجدانی که احیانا از غرش گوشخراش بمبهایی که بر سر مردمی بی دفاع آوار می شوند؛ متاذی شود.
"ما خواهان عشق و صلحیم. شکی داری؟ به این تصویر(فیلم. عکس... یا هر کوفت دیگری) نگاه کن و باور کن"
سلام.
حذفبله در این تصویر هم ردپای مردسالاری به کلیشهای ترین شکل ممکن پیداست. پارامترهایی مثل ارتفاع، عاملیت-تسلط- هم هست که راه میدهد به نشانه شناسی. کلا تصویر رسوایی است.
ولی همچنان عده ای اشک توی چشمشان حلقه میزند که "چه قشنگ" ...از میان ایسمها به نظرم سانتی منتالیسم یکی از خطرناکترین ها است.