استاد را در حالیکه دارد در دفتر یادداشتش چیزی یادداشت می کند غافلگیر می کنم....
استاد را در حالیکه دارد در دفتر یادداشتش چیزی یادداشت می کند غافلگیر می کنم.بی مقدمه می گوید "دیر امدی جوان" و من عذر ترافیک را می آورم .لبخند جذابی میزند و می گوید"نسل شما همیشه دیر می رسد"و من از اینهمه تیزی و حاضر به پاسخ بودن استاد حیرت می کنم.به راستی که نسل ما همیشه دیر می ر سد .دکمه ی ضبط دستگاه را می زنم و می نشینم روبروی استاد.
-نظرتان به طور کلی درباره ی فرهنگ و ادب این سرزمین چیست؟
-ببین جوان،مسئله ی فرهنگ مسئله ی پیچیده و در عین حال ساده ای است.مثلا من زمانی بود که شبی دوازده تا کتاب می خوانم(در مقابل چشمهای از حدقه در آمده ی من استاد سری به افسوس تکان می دهد)بله دوازده تا.من کل جنگ و صلح تولستوی را در اتوبوس وقتی که داشتم می رفتم اداره خواندم.فرهنگ مرارت می خواهد.دود چراغ خوردن می خواهد.
-ببخشید استاد،چرا نسل ما دود چراغ نمی خورد؟
-خوب این دلیلی پیچیده و در عین حال ساده دارد.آدم باید زیر بار دغدغه خرد شود.فرنگی جماعت یک عادت خوبی دارند.اگر شبی یک کتاب نخوانند خواب شان نمی رود.من برای داستان خوانی رفته بودم فرانسه.دیدم یک خانمی که خیلی هم سن و سال داشت دارد در حین قضای حاجت کتاب می خواند.
-شما از کجا ایشان را دیدید؟
-ببین پسرم..آنجایی ها این حرمتی را که ما برای حریم خصوصی مان قائلیم قائل نیستند.اصلا مدرنیته از همینجا آغاز شده.از برداشته شدن مرز میان حریم خصوصی و عمومی.تو نگاه کن به خانه های ما.یک پرده میزنیم یک کرکره هم رویش.اما دومتر پرده بخواهی در اروپا بزنی همه بهت می خندند.
-این مسئله ی مدرنیته و پست مدرنیته و بطور کلی تقابل انها با سنت را چطور تحلیل می کنید؟
-خوب ما باید مدرنیته را از الف تا یا بفهمیم.بعد برویم سراغ پست مدرنیسم.اینجا جوانها آن را نفهمیده پست مدرن شده اند.درصورتیکه در خود اروپا هزار سال طول کشید که مدرن شوند.
-نظرتان در باره ی پست مدرنیسم چیست؟
-پست مدرنیسم خیلی خوب است اما به درد ما نمی خورد.ما اول باید خیلی کامل مدرن شویم. باید اصول مدرنیته را یاد بگیریم.بعد مثل میوه که می رسد و از درخت می افتد پایین پست مدرنیسم خودش می افتد توی دامن ما. اما اینها هنوز مدرن نشده می خواهند پست مدرن شوند.
-ببخشید استاد؟شما مدرن هستید یا پست مدرن؟
-من اصولا به این چیزها فکر نمی کنم. دوستان می گویند مدرن ام.خیلی هم مدرن ام.اما تعدادی از منتقدین هم معتقدند من پست مدرنم.
-نظر خود شما چیست؟
-من معتقدم هم مدرنم هم پست مدرنم.برای شناخت این دو باید اول سنت را شناخت.من خودم روزی نیم ساعت حافظ نخوانم خوابم نمی برد.تا نتوانی یک سیب را مثل خودش بکشی نباید بروی پیکاسو بازی در بیاوری.تا نتوانی غزل بدون غلط بگویی غلط می کنی شعر نو درست می کنی.
- به نظر شما نقش حافظ در فرهنگ ما چیست؟
-حافظ شاعر خیلی بزرگی است.انقدر که یک نسیمی که از او بطرف غرب وزید گوته را دیوانه کرد.گوته کم کسی نبوده.شاعر بوده.فیلسوف بوده. برو بیایی در حکومت داشته.ولی همین گوته عاشق حافظ می شود.در حالیکه در کشورما همین حافظ را درست نمی خوانند.
-استاد همه می دانند که شما شخصیتی همه جانبه هستید.بعنوان مثال شخصیت سینمایی شما بر کسی پوشیده نیست.به نظر شما فیلمسازی در ایران چه وضعیتی دارد؟
-در ایران فیلمسازها همه دزد هستند.اکثر کارهای من توسط این یاغیان به یغما رفته.
- به نظر شما چرا اینطور است؟چرا سینمای ما دزد است؟
-خوب این مسئله ای پیچیده و در عین حال ساده است.چون فیلمساز ما کتاب نمی خواند.
- پس چطور از روی کتابهای شما دزدی می کنند؟
- خودم هم نمی دانم.ولی وقتی می روی سینما عینا داستان خودت را بر پرده می بینی دزدی است دیگر.
-می شود مثالی بزنید؟
- بله . مثلا فیلم "دو برادر" از روی داستان کوتاهی از من کپی شده.در آن داستان دو برادر هستند که یکی دیگری را می کشد.
- حق با شما است .در ان فیلم هم یکی از برادرها ان یکی را می کشد.
-تازه آن برادری که شر است برادر خوب را می کشد.
-اوه ...بله .دقیقا مثل فیلم دو برادر.
-همین است دیگر جوان. بگذریم از یکی مثل آقای کیارستمی که نام ایران را بلند آوازه کرده.
-نظر شما درباره ی اقای کیارستمی چیست ؟
-ایشان باعث فخر ایران و ایرانی هستند.حتی در فرانسه هم ایشان را می شناسند و برایشان احترام قائلند.انوقت ما در خود ایران قدرشان را نمی دانیم.قدر نویسنده را نمی دانیم.قدر شاعر را نمی دانیم.
-به نظر شما چرا اینطور است؟
-خوب این مسئله ای است پیچیده و در عین حال ساده است....
در اینجا طبیعتا باطری دستگاه تمام شد.اما حضرت استاد تا شب سخن گفتند.چیزهایی که من و نسل من باید بدانیم تا بتوانیم اوج بگیریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر