۱۳۹۴/۴/۲۷

لایک‌های اکبر خوش‌کوشک*


  اکبر خوش‌کوشک در فیسبوک چیزهای قشنگ لایک می‌کند. دوربین‌مخفی‌های بامزه، گربه‌هایی که دارند با موسیقی می‌رقصند. عکس غذا. عکس گل و از این قبیل. به ندرت هم که چیزهای سیاسی لایک می‌کند، عکس‌های میهمانی است. مثلا فلان حجت‌الاسلام افطاری میهمان بهمان مسئول نظام بوده. اصلا از چیزهای خشن خوش‌اش نمی‌آید. فقط و فقط لطافت. 
وضعیت باروری است برای خیالبافی. چهره مخوف دهه هفتاد، کسی که نامش همراه شده بود با تکه‌تکه کردن، خفه کردن و سربه‌نیست کردن آدمها، حالا جلوی ما است و چیزهای قشنگ دوست دارد. از همه می‌خواهد ادب را رعایت کنند و با هم مهربان باشند.اگر بپذیریم که او  خودش است و باز اگر بپذیریم که او دست کم زمانی با خشونت در شدیدترین و عریان‌ترین شکل‌اش همکار بوده دو راه برای هضم ماجرا پیش روی ما است. 

 یک. او بعد از بازنشستگی دلش نازک شده و روی آورده به چیزهای خوشگل.
دو. او از ابتدا دلنازک بوده و چیزهای خوشگل دوست داشته است.

 نظر من به نظر دومی نزدیکتر است. خشونت لزوما قطب مقابل دل‌نازکی و خوشگل‌پسندی نیست. می‌تواند یکی از محصولاتش باشد.این البته فرق می‌کند با آنچه به ابتذال شر معروف شده. این شکلی از خشونت است که پشت همه‌ی چیزهای قشنگ پنهان است. نفی شرارت تا آن حد که بخواهی انکارش کنی. میل به انکار تا آن حد که بخاطرش تلاش کنی جهان را پاک کنی. همه چیز باید در بهترین شکلش باشد. آن نگاهی را که در چشمهای فرد کمال‌طلبی که می‌خواهد همه چیز خانه‌اش قشنگ باشد دیده‌اید. مثلا وقتی افتاده به جان لکه‌ها. وقتی دارد با وسواس گل‌ها را درون گلدان منظم می‌کند. از آن نگاه نمی‌ترسید؟

 یک روایت می‌گوید هرجنایتکار، موجود دلنازکی درون‌اش پنهان کرده است.
روایت دیگر می‌گوید، هردلنازک، موجود جنایتکاری درونش پنهان کرده است.

 در این مورد هم نظر من به دومی نزدیکتر است.به این دلیل این‌همه ازشما خوشگل‌پسندان، می‌ترسم.

* بخشهایی از ایده این نوشته در یک مقاله هنوز منتشر نشده استفاده شده است. تقدم با مقاله است. 

۶ نظر:

  1. simin
    به این دلیل این‌همه ازشما خوشگل‌پسندان، می‌ترسم.
    چه خوب گفتین.
    تشکر

    سیمین

    پاسخحذف
  2. به پویا:
    سلام. آقا بیا تو پلاس هستم. نه زیاد ولی کماکان هستم. رو همین وبلاگ لینکش هست.
    تو توییترم هستم @zenomek
    از فیسبوک صرفا بری دنبال کردن استفاده میکنم و هیچ فعالیتی توش ندارم.
    مخلص.

    پاسخحذف
  3. ممنون٬ گوگل پلاست رو دیدم و جز بر حیرتم نیفزود. یعنی با تصویری که زمانی ازت داشتم٬ فرسنگها فاصله داشت٬ البته شاید به نظر خودت و در حقیقت امر هم این تحول مثبتی باشه٬ اما در نگاه من٬ انحطاط عجیبی میاد واقعا. دیگه متاسفانه حتی زمینه مشترکی برای بحث نمیبینم. یادمه بعد از عاشورای ۸۸ (اگه زمانش رو درست به خاطر بیارم) پستی در همین وبلاک نوشتی که من رو به شدت عصبانی کرد. ولی کم کم اروم شدم و به این نتیجه رسیدم که دیگه زمینه مشترکی برای بحث نیست. اما بازم فکر نمیکردم چنین روزی رو ببینم. جدا باعث تاسفمه. در زمینه مسائل شخصی در مقاطع مختلف کمکهای خیلی خوبی بهم کردی ولی متاسفانه الان به اینجا رسیدم. امیدوارم زمانی دوباره بتوانیم بحثهای خوبی با هم داشته باشیم. من روی تو خیلی حساب میکردم.
    یک سوال:‌ از ایرج خبر داری؟ من اینجا و جاهای دیگه مدتهاست ندیدمش. کنجکاوم ببینم اون الان چه نظرات اجتماعی و سیاسی داره و ایا اون هم همینقدر ازم دور شده؟ البته درباره ایشون خوشبینترم!
    و نکته اخر:
    من دوست داشتم ارتباط دوستی‌مون (جدا از بحثهای اجتماعی و سیاسی) رو حداقلی هم که شده حفظ کنم٬ فیسبوک رو هم برای همین پرسیدم. گوگل پلاس نیستم. ولی راستش در این چند ساله از طرف تو علاقه و شور و شوق حداقلی هم برای این قضیه ندیدم. بالاخره دوستی یه امر حسیه در وهله اول و نمیشه با ضرب و زور ایجادش کرد. اگه برداشت من از این قضیه غلطه بهم بگو٬ وگرنه خب حداقل من خاطرات خوبی از دوستی باهات دارم که طبیعتا فراموشم نمیشه.

    ارادت

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. پویا: ای بابا. متاسفم که نا امید شدی.
      نه از ایرج بی‌خبرم (ایرج خان کجایی برادر؟)
      -----
      تو پلاس امکان پیام خصوصی دادن هست. میتونیم اونجا حرف بزنیم. (اگر مایلی طبعا).

      حذف
  4. جدی، اکبر خوش کوشک کیه دیگه؟!

    پاسخحذف