۱۳۸۵/۸/۲۰

از زور درد

  وب چرخ میزنم.*وبلاگهای جدا افتاده را می گردم . آنهایی که پس زمینه شان باران یا برف می آید و فرشته ی کوچکی بجای نشانه ی موس دارند ...


 وب چرخ میزنم.*وبلاگهای جدا افتاده را می گردم . آنهایی که پس زمینه شان باران یا برف می آید و فرشته ی کوچکی بجای نشانه ی موس دارند و به ادمها به محض ورود خوش امد و به محض خروج خداحافظ می گویند. یکی چیزی طولانی شبیه شعر نوشته بود  . شاید هم از جایی برداشته بود .با حروف رنگ و وارنگ . با سایزهای مختلف . در هم و برهم. عکسی هم از چشمان اشکباری که خورشید درونشان غروب می کرد یا غنچه ای باران خورده(یادم نیست)گذاشته بود وسطش.

   چقدر آدم می تواند به این چیزها بخندد. به دختر شانزده ساله ای که پسرخاله اش در پاگرد بوسیده اش و حالا سرخ و داغ امده پشت کیبورد تا از موهبت عشق بنویسد .یا به پسر پانزده ساله ای که دختر ساختمان روبرویی توی صورتش گفته "برو ،انقدر به من گیرنده آشغال" و او انجا هرهر خندیده اما حالا آمده تا از "بی وفایی دخترهابنویسد.


    او هم از اینها نوشته بود.لابد با همین پیشینه. منتهی آخر نوشته اش این جمله بود :«ای خدا !  دارم می میرم»درشت هم نوشته بود و رنگی.ولی برای من از بیشتر "شعر-مرثیه" هایی که تا بحال خوانده ام تکان دهنده تر بود. بگو فردا یادش می رود .پس فردا عاشق یکی دیگر می شود . بگو همه ی اینها عوارض بلوغ است . حاصل ترشح زیاد فلان و بهمان هورمون . خیلی خوب . افرین .ولی فکر می کنم اینها ربطی به این نداشت که این آدم در آن لحظه ی خاص در فلان سالگی اش داشت از زور درد می مرد .


*   وب چرخ زدن معادل نتی یک نوع چرخ زدن دیگری است که اصطلاحش را جوانان مام میهن در دنیای بیرون از وب بکار می برند و بجای "وب"یک پیشوند دارد که البته با کاف شروع می شود .

۱۴ نظر:

  1. گرچه درک درستی نداشته ام از این رنج ولی اوهوم موافقم....

    پاسخحذف
  2. تنها میتونم تحسینت کنم. خیلی دقیقی.

    پاسخحذف
  3. قوه ی دقت مان تحریک شد مرسی از تلنگر شما

    پاسخحذف
  4. با اینکه با این حرفا موافقم ..اما نقد تلخی نوشتید مکابیز عزیز . بچه های 15 ساله با همین دل بچگانه ...با همبن نقشهای مضحک بلاگ...خودشون رو می کشند .خبرها رو که دارید. گوته می گه مرد یا زنی که 5 سال با مرد و زن دیگر فرق داشته باشد قطعا از درک همیدیگر عاجزند . متاسفانه یا خوشبختانه نسل جدید دارای استعداد و هوش بالایی هستند که بنا به حاکمیت و آزادی و جمهوری اسلامی و قضایای فلسطین و اینکه واقعا ما چه ربطی به این همه چیز داریم...از این استعداد ها آنقدر غافلیم که به صورت بلاگ های این چنینی تبلور پیدا می کنند و بعد یه جا می بینیم که دختر 15 ساله خود را کشت. پسر 15 ساله پدرش را برای توهین به عشقش کشت. اما این 15 ساله فقید عشق را می دانست یا نه بعد از مردنش اهمیتی ندارد .

    پاسخحذف
  5. آقا تو مغزت سيخ ميزنه که هميشه بر عکس همه فکر کنی؟

    پاسخحذف
  6. سلام. یاد جوانی های خودم افتادم. انسان بالغ به کسی می گویند که بزرگ شده است بی این که کوچکی های خود را فراموش کرده باشد. چرا چشم من به این «ای خدا! دارم می میرم»ها گیر نمی کرد؟خداوندا! تا دیر نشده بلوغ عطا فرما.

    پاسخحذف
  7. سلام مکابیز جاناوضاع و احوال روبراه است؟جالب اینجاست که مسخرشان می کنیم بهشان می خندیم اما اگر خودمان گرفتار رنجی مشابه شویم متفاوتش می دانیم:اوه! من! جناب متفکر! روشنفکر!.... و از این دست مزخرفاتشاید برای تسکینشايد هم از اين ژست هاي روشنفكرانه باشد! از اين ها كه مي گويند از توده جدا باش و... ! ولی مسئله سر بدبختي است براي بدبختي كه كسي توي صف وا نمي ايستد! شايد هم ملزومات اين دوران است!خرد مدرن و كانت و هزاران هزار ديگر! شايد اين ژست بدبختانه هم كلاس دارد يا چه مي دانم متفاوت است و از همين مزخرفات! ليكن وجود دارد!مثل دو تاس چرخان چقدر احتمالش کم است که در بار اول جفت 6 بیاید اما احتمال همیشه وجود دارد. امان از این ریاضیات احساسیهمیشه خودمان را حتی در بدترین لجن ها از کثافت دور می دانیم.

    پاسخحذف
  8. جسارتآ این وب-شعری(!) که این گوشه است تحت تاثیر عباس معروفی تراوش نشده؟

    پاسخحذف
  9. فقط اومدم بگم از اینجا معلوم میشه که پس و پیش و زمینه ی هر حرف چقدر مهمه. توی گزاره بارها شده از خودم بپرسم این فریادهای تعارض با نظام چرا اینقدر از سر بی دردیه و بیجا (بیجا واسه اینکه گزاره فقط فاروم بحث و اظهار نظر و اطلاع رسونیه و ادعایی نداره و آدما اگه دوستش ندارن می تونن جا رو خالی کنن و برن) و فقط برای خودنمایی درحالیکه اگه همین فریادهارو و همین موضع گیری رو تو جای درستش بشنوم و ببینم فکر می کنم خداروشکر یکی پیدا شد روی دیگه ی سکه رو نشون بده. این "مردم از درد خدا" هم لابد توی کانتکستی عرضه شده که واقعاً همون تکصدایی به نظر میرسه که از یاد خواننده نمیره درحالیکه عین این ناله رو بارها شنیدیم و گفتیم ای بابا خودتو جمع و جور کن برو بذا باد بیاد.

    پاسخحذف
  10. از همه ی دوستان ممنونم .------------------zaagato جان عباس معروفی که شعر کلاسیک نمی گوید .به گمانم کم هم با واژه هایش ور نمی رود(حالا کاری به نتیجه اش نداریم) ...اما این که در وبلاگ معظم ما می بینی به معنی واقعی بصورت خودکار و در عین حال موزون و مقفی نوشته شده :)

    پاسخحذف
  11. انصافا اگه از یه جونه 26 ساله اینجور مطلبا رو ببینی زور داره نمونه اش http://jahan1357.persianblog.com/این وبلاگ ایدی m.e تو گفتمان این چه بساتیه راه انداخته خدا می دونه .

    پاسخحذف