اکبر خوشکوشک در فیسبوک چیزهای قشنگ لایک میکند. دوربینمخفیهای بامزه، گربههایی که دارند با موسیقی میرقصند. عکس غذا. عکس گل و از این قبیل. به ندرت هم که چیزهای سیاسی لایک میکند، عکسهای میهمانی است. مثلا فلان حجتالاسلام افطاری میهمان بهمان مسئول نظام بوده. اصلا از چیزهای خشن خوشاش نمیآید. فقط و فقط لطافت.
وضعیت باروری است برای خیالبافی. چهره مخوف دهه هفتاد، کسی که نامش همراه شده بود با تکهتکه کردن، خفه کردن و سربهنیست کردن آدمها، حالا جلوی ما است و چیزهای قشنگ دوست دارد. از همه میخواهد ادب را رعایت کنند و با هم مهربان باشند.اگر بپذیریم که او خودش است و باز اگر بپذیریم که او دست کم زمانی با خشونت در شدیدترین و عریانترین شکلاش همکار بوده دو راه برای هضم ماجرا پیش روی ما است.
یک. او بعد از بازنشستگی دلش نازک شده و روی آورده به چیزهای خوشگل.
دو. او از ابتدا دلنازک بوده و چیزهای خوشگل دوست داشته است.
نظر من به نظر دومی نزدیکتر است. خشونت لزوما قطب مقابل دلنازکی و خوشگلپسندی نیست. میتواند یکی از محصولاتش باشد.این البته فرق میکند با آنچه به ابتذال شر معروف شده. این شکلی از خشونت است که پشت همهی چیزهای قشنگ پنهان است. نفی شرارت تا آن حد که بخواهی انکارش کنی. میل به انکار تا آن حد که بخاطرش تلاش کنی جهان را پاک کنی. همه چیز باید در بهترین شکلش باشد. آن نگاهی را که در چشمهای فرد کمالطلبی که میخواهد همه چیز خانهاش قشنگ باشد دیدهاید. مثلا وقتی افتاده به جان لکهها. وقتی دارد با وسواس گلها را درون گلدان منظم میکند. از آن نگاه نمیترسید؟
یک روایت میگوید هرجنایتکار، موجود دلنازکی دروناش پنهان کرده است.
روایت دیگر میگوید، هردلنازک، موجود جنایتکاری درونش پنهان کرده است.
در این مورد هم نظر من به دومی نزدیکتر است.به این دلیل اینهمه ازشما خوشگلپسندان، میترسم.
* بخشهایی از ایده این نوشته در یک مقاله هنوز منتشر نشده استفاده شده است. تقدم با مقاله است.
* بخشهایی از ایده این نوشته در یک مقاله هنوز منتشر نشده استفاده شده است. تقدم با مقاله است.