tag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post1221831319360236781..comments2024-02-06T22:13:01.346+03:30Comments on سفر به انتهای شب: درباره ی شرکت نکردن در انتخاباتzenohttp://www.blogger.com/profile/08417709184437635225noreply@blogger.comBlogger19125tag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-16278095280087988052006-12-03T10:03:00.000+03:302006-12-03T10:03:00.000+03:30هر انساني در ذات خود اندكي سياستپيشه نيز هست، حتي...هر انساني در ذات خود اندكي سياستپيشه نيز هست، حتي اندوهگينترين و منزويترين انسانها... شركت نكردن در انتخابات دلايل ديگري هم دارد... تو اين مثال بگير و تسري بده: 1. آن قدر ابله و كوتهفكر نيستم كه به احمدي نژاد رأي بدهم. 2. آن قدر ابلهتر و كوتهفكر تر هم نيستم كه گمان كنم اين اصلاحطلبها واقعاً وضع را بهتر ميكنند... 3. اصلا از ته دل كمي خوشحالتر هم هستم از اينكه به هر حال اين احمدي نژاد رأي بياورد. به هر حال زماني بايد هر چرك و كثافتي كه در بطن اين جامعه نهفته است، رو بشود و بالا بيايد. به نظر من اين ملاك كه در انتخابات گذشته جاري و ساري بود هنوز هم ميتواند الان هم حتي يعني ميتواند كاري باشدmhttp://mahdimousavi.persianblog.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-40319906476411646852006-12-03T15:42:00.000+03:302006-12-03T15:42:00.000+03:30بلــــ .... ـه ..!بلــــ .... ـه ..!:: M y V i e w ::http://5aber.mihanblog.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-44271635700082367072006-12-03T20:37:00.000+03:302006-12-03T20:37:00.000+03:30من با اینکه لزوما با تحلیلت موافق نیستم اما فکر نم...من با اینکه لزوما با تحلیلت موافق نیستم اما فکر نمی کنم به راحتی بشه نکته ای که گفتی رو نادیده گرفتdr jackhttp://matlotus.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-75218517046655098722006-12-03T22:55:00.000+03:302006-12-03T22:55:00.000+03:30تصمیم فردی شما احترام انگیز هست، ولی هم چنان جزوی ...تصمیم فردی شما احترام انگیز هست، ولی هم چنان جزوی از همان بازی است: وقتی در انتخابات حضور پررنگ داریم (ببخشید این عاریه نویسی را) می گویند به نظام آری گفته ایم، پس چه می کنیم؟ می کشیم کنار تا آری نگفته باشیم، انگار که دارند راست می گویند.مnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-56926277771730005862006-12-04T00:44:00.000+03:302006-12-04T00:44:00.000+03:30سلام.خستگي در كن بود خواندن اين نوشته. دستت درد نك...سلام.خستگي در كن بود خواندن اين نوشته. دستت درد نكند.ایرجnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-9093219963229860552006-12-04T02:36:00.000+03:302006-12-04T02:36:00.000+03:30تشکر مرا بابت این چیزی که پست کردی بپذیر. ما انسان...تشکر مرا بابت این چیزی که پست کردی بپذیر. ما انسان هستیم و دغدغه های انسانی داریم. ما را با سیاستمداران چه کار؟!NightFallnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-56701064116420766802006-12-04T05:00:00.000+03:302006-12-04T05:00:00.000+03:30فكر نكنم موضع منو ندوني ولي يه سوال آزاردهندهاي ه...فكر نكنم موضع منو ندوني ولي يه سوال آزاردهندهاي هست كه بايد بهش جواب داد: "خب قبول كه نبايد شركت كرد ولي چه بايد كرد؟"تمام سياست تحريم وقتي معنا و مفهوم و بار مثبت پيدا ميكنه كه در كنارش به اين سوال هم جواب داده بشه.فرشادnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-14486592839629601512006-12-05T00:28:00.000+03:302006-12-05T00:28:00.000+03:30سلام! من با نظر مخالف با شما به روزم.بیایید بخونید...سلام! من با نظر مخالف با شما به روزم.بیایید بخونید!:)نقطه الفhttp://noghtevis.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-64127228403586556732006-12-05T02:30:00.000+03:302006-12-05T02:30:00.000+03:30حالا چرا داد میزنی ؟؟؟؟؟!حالا چرا داد میزنی ؟؟؟؟؟!:: M y V i e w ::http://5aber.mihanblog.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-88103139054519099622006-12-05T21:02:00.000+03:302006-12-05T21:02:00.000+03:30تکلیف ام با موضع رسمی ام معلوم شد!تکلیف ام با موضع رسمی ام معلوم شد!نقطه الفhttp://noghtevis.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-15738414641560269962006-12-06T08:56:00.000+03:302006-12-06T08:56:00.000+03:30این تنها اعتبار و البته اعتبار بسیار بزرگی پشت شرک...این تنها اعتبار و البته اعتبار بسیار بزرگی پشت شرکت نکردن در انتخابات است. بخصوص جمله اول پاراگراف آخر. با این حال من با آن مخالفم. به همین دلیل ساده که به راحتی میتوان شرکت نکردن و تلاش نکردن در رسیدن به نقطه ای که در ذهن قابل تصور است را اخلاقی ندانست. این جمله شما: "محکوم به انتخاب در میان گزینه های موجود" به نظر میتواند( اگر اینطور نیست بفرمایید ) برگرفته از یک پیش فرض قبلی باشد که من آن را قبول ندارم: " شرکت کردن در انتخابات تاییدی بر سیستم موجود و یا احتمالا کاندید مورد نظر است. " به این ترتیب بله، هیچ کسی مجبور به چنین تاییدی نیست. اما این جمله شما: "دلیلی ندارد یک وبلاگ نویس یا هر موجود دیگری که می خواهد موضوعی در قبال این جریانها داشته باشد خودش را محکوم به موقعیت های موجود بداند" اصولا غلط است. شرایط کشور ما طوری است که ما محکوم به یک سری موقعیت ها هستیم. اصولا تمام آدم های دنیا محکوم به شرایطی هستند. البته هر کس موظف است اخلاقی ترین کار ممکن که به عقلش میرسد را در شرایط محتوم انجام دهد.ساراhttp://memoirenoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-61806885039229917212006-12-06T13:15:00.000+03:302006-12-06T13:15:00.000+03:30سلام. آدم اصلا دستش به رای دادن نمی رود. به کی رای...سلام. آدم اصلا دستش به رای دادن نمی رود. به کی رای بدهد آخر؟ اگر برای رای خودش ارزش قائل باشد همین جوری الکی که نمی تواند رای بدهد، فقط برای این که رای داده باشد.رویاhttp://darangblog.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-21534154032315256682006-12-07T16:01:00.000+03:302006-12-07T16:01:00.000+03:30مکابیز جان، با تشکر از کامنتی که برای مطلب من گذاش...مکابیز جان، با تشکر از کامنتی که برای مطلب من گذاشتید، در ادامه ی بحث در وبلاگ نقطه الف پاسخی به پاسخ ایشان به کامنتم نوشتم که خانم نگین از درج کردن آن در وبلاگ شان خودداری کرده اند! گویا ایشان دوست ندارند کسی جواب شان را بدهد. این بود که با عرض معذرت زیاد آن را اینجا هم می نویسم. اگر شما این کار را نمی پسندید لطفا آن را حذف کنید. البته چیز خیلی مهمی ننوشته ام اما فقط می خواستم ایشان را بی جواب نگذاشته باشم. کامنتی که برای نقطه الف گذاشتم و درج نشد:نگین، شما در این پاسخ هم به همان رویه ی تهاجمی تان ادامه می دهید و واقعا میل به بحث را در من از بین می برید. بدبختانه انگار اخلاق عمومی ملت ایران که به جای بحث برابر و دمکراتیک به هم پرخاش می کنند عوض بشو نیست. جمله ی من که "گدا نیستم" در جواب "کمتر بهتر از هیچ" شما آمده است و منعکس کننده ی نگرشی است که می گوید کمتر بهتر از هیچ است، این شمائید که می خواهید آزادی کمتر را "به شما بدهند" به جای هیچ. من نگرش شما را نقد کرده ام و پاسخ من این است که من گدا نیستم که بخواهم آزادی را به من بدهند، اگر شما می خواهید. آن هم از کسانی که درست عین صدقه دهندگان خسیس، صدقه شان را قطره قطره بخشش می کنند.رویاhttp://darangblog.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-19653638676559337222006-12-07T16:02:00.000+03:302006-12-07T16:02:00.000+03:30بقیه:دوم این که اگر این حکومت بخش های مختلف اش با ...بقیه:دوم این که اگر این حکومت بخش های مختلف اش با هم دعوا داشته باشند در یک مسئله با هم کاملا هم عقیده اند و آن سرکوب کردن مردم است. در زمان خاتمی هم ما خیال کردیم از اختلاف دو جناح به نفع مردم می شود استفاده کرد و دیدیم که چقدر شد که استفاده کنیم. من متوجه شدم شهردار از کجا به کجا رسید اما شما انگار خوابید و نمی بینید که تمام بخش های اصلاح طلب و محافظه کار این حکومت در رئوس اصلی سیاست هایشان به یکسان ضد مردمی هستند. به عنوان مثال در دوران خاتمی بود که قضیه ی کوی دانشگاه پیش آمد. شما بیائید در همان کارنامه ی دولت خاتمی، که دیگر اصلاح طلب ترین کسی است که تا حالا به قدرت رسیده، یک نمونه در سیاست های ضد کارگری و ضد دانشجوئی و سیاست های غلط مملکت داری اش نشانم بدهید که تفاوت قابل ذکری با سیاست های محافظه کاران در همین موارد داشته باشد. بله، آنها سر قدرت با هم دعوا دارند اما وقتی قرار است رویاروی مردم قرار بگیرند عین یک کل یکپارچه عمل می کنند. آیا خاتمی به خاطر پیش بردن سیاست هائی که اندکی به نفع مردم باشد رو در روی جناح دیگر ایستاد؟ یا این که همیشه تسلیم شد؟در کشورهائی که با سیستم لیبرال دمکرات اداره می شوند وقتی کسی از عملکرد یک حزب حاکم ناراضی است می رود به حزب رقیب آن رأی می دهد که برنامه ی سیاسی و اقتصادی متفاوتی دارد. اما ما اینجا نه حزب آزادی داریم و نه سیستمی که واقعا با رأی گیری اداره شود. در همان انتخابات ریاست جمهوری اگر معین رأی آورده بود مطمئن باشید با تقلب ترتیبی می دادند که اسمش از صندوق ها در نیاید، همان طور که واقعا هم چند میلیون در آرا تقلب کردند. رای دادن در شرایط فعلی مسخره بازی دروغینی بیشتر نیست. برای من واقعا فرقی نمی کند که حسن انتخاب شود یا حسین، چون تغییری در سیستم اداره ی مملکت ایجاد نمی شود. این که شما می گوئید وقتی تحریم می کنیم که فایده ای داشته باشد اینجاست که صدق دارد: وقتی رای می دهیم که فایده ای داشته باشد.رویاhttp://darangblog.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-87867244988127910172006-12-07T16:04:00.001+03:302006-12-07T16:04:00.001+03:30بقیه:در مورد امور فرهنگی، شما سفسطه می کنید و می گ...بقیه:در مورد امور فرهنگی، شما سفسطه می کنید و می گوئید "چطور می شود فکر کرد تلاش کردن برای امور فرهنگی ارزش ندارد، بعد یاد نسل آینده هم افتاد؟ یاد آزادی بیان و شعور سیاسی و جمعی هم افتاد؟ " و بعد از این استدلال غلط و سفسطه آمیزی که خودتان بریده و دوخته اید (با عرض معذرت باید بگویم با بیانی گستاخانه) نتیجه می گیرید که "من واقعا تعجب می کنم که حتی شماها هم نسبت به مساله فرهنگ اینقدر پرت اید!" اما به من برنمی خورد چون تا همین جا شما را دارای صلاحیت برای اظهار نظر در این موارد نمی بینم. این چیزی که شما به آن "تلاش کردن برای امور فرهنگی" می گوئید دلالی برای اخذ رای است و بس. کدام امور فرهنگی، خانم نقاش و نویسنده؟ چرا بعدش سر منبر می روید و دراز گوئی می کنید که "اگر فرهنگ نباشد ملت چطور با شعورتر شوند؟ والی آخر..." ارجاعتان می دهم به سخنان بعدی خودتان که بر پایه ی فرض اول خودتان که درست نیست به اندازه ی منبر یک آخوند ادامه دارد.رویاhttp://darangblog.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-458582098248135322006-12-07T16:04:00.000+03:302006-12-07T16:04:00.000+03:30بقیه:بیائید تعریف فرهنگ را لطفا مروری بکنید: شکوفا...بقیه:بیائید تعریف فرهنگ را لطفا مروری بکنید: شکوفائی فرهنگ در یک جامعه به این نیست که کتابهای بی رحمانه سانسور شده و انتخاب شده به شکل مشتی از خروار از میان بسیاری کتابهای دیگر، چاپ شوند! "اگر فرهنگ نباشد" یعنی چه؟ مگر کسی، هر کسی و هر حکومتی می تواند فرهنگ ملتی را نابود کند؟ وانگهی کی به شما گفته اگر کاندیداهای مورد نظرتان انتخاب شوند سانسور از روی نشر و تئاتر برداشته خواهد شد، خود آنها؟ بهتر است بدانید سیاستهای حاکم بر فرهنگ نه تنها بر اساس این که چه شخصی متولی آنها باشد، بلکه بر اساس شرایط کلی مملکت هم اتخاذ می شوند. مثلا وضعیت فعلی که در حالت نیمه جنگی قرار داریم و میزان تزلزل حکومت و این که به خاطر فشارهای خارجی و داخلی توانائی اش برای کنترل کردن وضع چقدر باشد روی سیاست های فرهنگی اش و فشاری که به اهل فرهنگ می آورد تأثیر دارد. نباید ساده لوحانه گمان کرد انتخاب شدن کاندیداهای اصلاح طلب برای تغییر سیاست های فرهنگی کافیست. وقتی رئیس جمهور اصلاح طلب بود به خاطر فشار محافظه کاران عملکردش آن همه ناچیز بود، چه رسد به این که فقط در صدی از نمایندگان شوراها را اصلاح طلبان تشکیل دهند که قدرت اجرائی شان باز هم کمتر است. چرا؟ چون ما سیستم نهادینه شده ای برای دمکراسی نداریم که به شوراها امکان بدهد واقعا در حیات سیاسی کشور نقش داشته باشند. در کشور ما همه چیز به شکل مونارشیک اداره می شود واصلا شورا معنائی را که باید داشته باشد ندارد.این ها را برای آن نوشتم که به قول شما شرکتی در بحث کرده باشم وگرنه این بحث هیستریک و پرخاش گرانه چنگی به دلم نمی زند که به نظرم به جای آن که به دنبال روشن شدن مسئله ای باشد بیشتر هدفش "سوزاندن دماغ"! طرف مقابل است. همین شکل بحث خودش نشان می دهد که روشنفکران ما هم تقریبا به اندازه ی حکومت مان از اصول دمکراسی بی خبرند.رویاhttp://darangblog.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-85946805667581776462006-12-07T20:34:00.000+03:302006-12-07T20:34:00.000+03:30مرد زانو زده و خدايي را دعا مي كند كه به آن اعتقاد...مرد زانو زده و خدايي را دعا مي كند كه به آن اعتقاد ندارد و شيطان را دعا مي كند محض احتياط آپ شد رقص شيطانزئوسhttp://www.shiytan.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-39144565922768040982006-12-09T02:30:00.000+03:302006-12-09T02:30:00.000+03:30ببين دقيقاً مسئله اي که گفتی درسته. يعنی اين که &q...ببين دقيقاً مسئله اي که گفتی درسته. يعنی اين که "اخلاقا" شرکت تو اين بازی هيچ توجيهی نداره. و اينکه هيچ دليلی نداره يه وبلاگ نويس بخواد مثل يه سياستمدار فکر کنه. ولی خوب ميشه اينجوری هم به ماجرا نيگاه کرد که اين وبلاگ نويسای "حالا ديدی چی شد؟" گو، دقيقاً مجبورن که سياستمدارانه فکر کنن، نه الزاماً اخلاقی. طبعاً مجبورند که از شرکت تو انتخاباتی به اين حد مسخره حمايت کنن. ولی از ديد اخلاقی، حرفت صد درصد صحيحه، بحثی هم درش نيست.(تو کامنت های دوستان، نظر خانم سارا خيلی به فکر من نزديک بود. شايد بهتر بود صرفاً به تأييد ايشون بسنده ميکردم.)Lafcadiohttp://joorabmoorab.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-35017015673994761082006-12-09T15:13:00.000+03:302006-12-09T15:13:00.000+03:30با پاراگراف آخر کاملا موافقمضمنا نه من نه خیلی از ...با پاراگراف آخر کاملا موافقمضمنا نه من نه خیلی از کسایی که می شناسم در انتخابات قبلی حس نکردیم حضور ما می تونست باعث روی کار نیومدن این جوونور بشه. این اتفاقی بود که قرار بود در هر صورت بیفته ربطی هم به اینکه کی رای میده و به کی رای میده نداشت.دو نکته ی دیگه هم در رابطه با این انتخابات مطرحه:در این مملکت هیچ وقت امار شرکت کنندگان در انتخابات پایین نمیاد.به حد کافی کسایی هستن که رفتن پای صندوقای رای رو وظیفه ی شرعیشون بدونن و امار دقیقی هم از هیچ منبعی نمیشه شنید( یا over statement یا under statementصورت میگیره)به علاوه اهمیت این انتخابات(و اصولا خود شوراها) اونقدر نیست که در بهترین حالت هم بتونه تغییر مثبتی در این اوضاع ایجاد کنهنتیجه ی تمام اینا همون چیزی میشه که شما گفتین. وقتی رای دادن و ندادن ما چه در سرنوشت مملکت چه در وجهه ی انتخابات یکسانه کاری کنیم که پیش وجدان خودمون حداقل شرمنده نباشیم...شارلینhttp://charlene.blogfa.comnoreply@blogger.com