tag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post6466824553172783753..comments2024-02-06T22:13:01.346+03:30Comments on سفر به انتهای شب: تاملات حجت الاسلامیzenohttp://www.blogger.com/profile/08417709184437635225noreply@blogger.comBlogger14125tag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-24034209478840307522006-11-09T04:14:00.000+03:302006-11-09T04:14:00.000+03:30یعنی چون نسل خوشگل ها ور افتاده دیگه پیغمبری نیومد...یعنی چون نسل خوشگل ها ور افتاده دیگه پیغمبری نیومده؟علیhttp://www.alihagh.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-46722051491350809452006-11-09T05:48:00.000+03:302006-11-09T05:48:00.000+03:30حالا شايد اين حرف من چندان مربوط هم نباشه به صحبتت...حالا شايد اين حرف من چندان مربوط هم نباشه به صحبتت ها. ولی يادمه يه بار واسه نبوی ميل زدم گفتم بابا چرا تو وقتی ميخوای گير بدی به اين محمود چی توز، به لباس و ريش و پشم و داهاتی که ازش اومده گير ميدی!؟ به کاراش بند کن! به حرکاتش! به مزخرفاتی که ميگه! فکر کنم يا نرسيد به دستش يا رسيد و به تخم چپش حساب کرد.Alborzhttp://wc-wall.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-41957228035488158992006-11-09T06:18:00.000+03:302006-11-09T06:18:00.000+03:30آره علی آقا ...میشه مسئله ی خاتمیت رو اینجوری هم ت...آره علی آقا ...میشه مسئله ی خاتمیت رو اینجوری هم تبیین کرد:)...ولی خوب جور دیگه ش اینه که در این روزگارخوشگل ها هنرپیشه یا دست کم مدل میشن که از همه لحاظ بهتره ...--------------بعید می دونم نرسیده باشه البرز جان :)ولای خوب برای کسی از این راه پول در میاره درگیر شددن با اینجور جزئیات به صرف نیست .مکابیزnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-50660167794601482762006-11-09T09:05:00.000+03:302006-11-09T09:05:00.000+03:30خودت فهمیدی چی گفتی؟!!!! برو بخواب...خودت فهمیدی چی گفتی؟!!!! برو بخواب...Heavennoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-13960043830065912262006-11-09T13:39:00.000+03:302006-11-09T13:39:00.000+03:30شاید آنچه این مثال ها را در یک قایق قرار می دهد ای...شاید آنچه این مثال ها را در یک قایق قرار می دهد این است که همه دارند برای حریفی رجز می خوانند. هنگام رجزخوانی یا ضعفی برای طرف می تراشیم که طول موج اش با طول موج ادعاهای او یک طیف کامل فرق داشته باشد یا بازی خودش را بهتر از خود او می کنیم. نوشته ی جالبی بود، محو محو هم جالب بود، ولی نمی دانم چرا مثل یک داستان کوتاه گرد و کامل و بسته به نظرم نرسید. نظر خودتان درباره اش جالب خواهد بود.مانوشکاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-33419579168534302232006-11-09T16:42:00.000+03:302006-11-09T16:42:00.000+03:30سلام. محو محو زیبا بود.سلام. محو محو زیبا بود.مانیhttp://manib.blogfa.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-1682624198341595282006-11-09T18:17:00.000+03:302006-11-09T18:17:00.000+03:30این شعر ترت خوانده / آشفته شده سر هانیمی همه با بر...این شعر ترت خوانده / آشفته شده سر هانیمی همه با بربط / باقی همه با قرها!! -اینم برای این که فکر نکنی که بعد تو ما یه وقت خدای نکرده اجازه می دیم که مشعلی که جخ برافروخته ای زمین بماندبایاhttp://baya.persianblog.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-42645764030590070202006-11-09T18:43:00.000+03:302006-11-09T18:43:00.000+03:30محو محو رو خوندم الان. منو یاد یه داستان پوRنو اند...محو محو رو خوندم الان. منو یاد یه داستان پوRنو انداخت که قدیما خونده بودم. داستان رو برات ایمیل می کنم.بایاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-25626460717401355772006-11-09T23:39:00.000+03:302006-11-09T23:39:00.000+03:30مکابیز جان شرمنده فکر کنم من بی سواد ترین خواننده ...مکابیز جان شرمنده فکر کنم من بی سواد ترین خواننده وبلاگ شما باشماین میشه معنی کنی((.دینی که تبدیل به تاکتیکی شود تا پروژه ی محوری اومانیسم اگوست کنتی را پیش ببرد چطور می تواند مدعی زیر و رو کردن بافته ها یا یافته های غربی باشد؟))مخصوصا این کلمه (( اومانیسم اگوست کنتی ))بی نامhttp://www.khoramabad4.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-14375027780785375052006-11-10T03:08:00.000+03:302006-11-10T03:08:00.000+03:30خیلی خیلی ممنون !!!خیلی خیلی ممنون !!!فربدnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-54293307194533752492006-11-10T04:45:00.000+03:302006-11-10T04:45:00.000+03:30Heaven :بعد از پابلیک کردن کامنتتان به توصیه تان ع...Heaven :بعد از پابلیک کردن کامنتتان به توصیه تان عمل کردم:)-------------به مانوشکا :مرسی .به نظر من این بسته نبودن با محتوای داستان هماهنگ بود .مثل رنگی که کم کم در صفحه ی سفید محو می شود آرام آرم تمام شد .شاید اگر داستان فرم بسته تری داشت این تاثیر خوش آیند را ایجاد نمی کرد.----------------به مانی :سلام .از طرف آقای فربد که نویسنده ی داستان است می گویم مرسی:)راستی اگر با خانم شرف گفتگو دارید توصیه ما را بکنید و بفرمایید که این مکابیز بچه ی خوش اخلاقی است. ایشان به استناد آن یک کامنت مرا پرخاشگر می دانند:)----------------به بایا :مرسی بایا جان ...."نگذار رو زمین بمونه"...برای ایمیل داستان هم ممنون .---------------به بی نام :خوب اگوست کنت یک فیلسوف-جامعه شناسی بود که بقول کریم مجتهدی اگرچه اصولا آدم سطحی و الکی خوشی بود(بهشت و جهنم این حرف با خود جناب استاد)اما یکی از پایه گذران غرب(دنیای) مدرن شد .حضرتش یک مذهبی آورده بود که معتقد بود با این دوره تازه سازگار است . چون هر دوران مذهب خودش را می طلبد . اسم این مکتب را هم گذاشته بود انسانیت یا همان اومانیسم . ایده ی محوری مذهب انسانیت "پیشرفت"بشر است . این پیشرفت از ان ایده های محوری است که آنقدر عالمگیر و بدیهی شده که ادم فکر می کند از اول بوده . در صورتیکه مثلا ارسطو هیچ ایده ای برای پیشرفت یونان نداشته یا همین این سینای خودمان یا ملاصدارا یا آگوستین و فلان و بهمان متفکر . البته منظور از پیشرفت همین است که فرض کنیم گذشتگان از ما عقب تر بوده اند و ما باید این چوبک را "پیش"ببیریم و به آیندگان بسپاریم .اینکه تاریخ بشر یک تاریخی است مثل جاده ای رو به قله که هرچه پیش برویم بالاتر می رویم .حالا اینکه سیدعلی عزیز ما به نمایندگی از جمهوری اسلامی می گوید همان پیشرفت اگوست کنتی است و نه مثلا اعتدال و بهروزی آدمیان یا ابادانی و خرمی و اینگونه صحبتها !و اینکه او می گوید با دین بهتر می شود پیشرفت کرد یعنی دارد می گوید من آن ایده ی پشرفت را بدیهی فرض می کنم . حالا می گویم دین ابزار بهتری است .روش موثرتری است .در واقع اصلا چیزی را زیر و رو نمی کنم . فقط می گویم بجای چهارچهار دو از سه پنج دو استفاده کنید .--------------به فربد :خیلی خیلی خواهش می کنم !!!مکابیزnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-18847004358245306822006-11-10T12:21:00.000+03:302006-11-10T12:21:00.000+03:30پسر جان، اگر طرف ِ تو به سبک لس آنجلسی ها بحث می ک...پسر جان، اگر طرف ِ تو به سبک لس آنجلسی ها بحث می کند و اینقدر سزاوار ناسزا ست، چرا وارد بحث با او می شوی؟؟؟ برای وقت و عمرت ارزش قایل نیستی؟؟؟شهلا شرفnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-36010966820145312312006-11-11T05:00:00.000+03:302006-11-11T05:00:00.000+03:30خانم شرف من فرض شما را نمی پذیرم .یعنی من نگفته ام...خانم شرف من فرض شما را نمی پذیرم .یعنی من نگفته ام(چون نمی دانم)که شما به سبک لس آنجلسی ها بحث می کنید .من فقط گفتم چرا دارید به سبک اپوزوسیون لس آنجلسی(در این بحث خاص)بجای جواب دادن به موقعیت"حال"چوب برای گذشته بلند می کنید.اشاره ام به یک مورد خاص بود .موردش هم کاملا مشخص و واضح هنوز در کامنتگیرتان موجود است.من بر خلاف شما علم الغیب نمی دانم و نمی توانم از خواندن چند کامنت مثلا نتیجه بگیرم"شما نمونه ی تیپیک فرنگ رفته های کشورهای جهان سوم اید،جعفرخانهایی که گمان می کنند به صرف زندگی در یک کشور خارجی این موقعیت و حق را دارند که خودشان را بیرون از دایره ی جماعت هموطنشان قرار بدهند و درباره همه شان قضاوت کنند.کسانی که گمان می کنند با چندسالی پرسه زدن در دانشگاههای بیرون از مرز پرگوهر فرهنگ بشری را قورت داده اند و آنهایی که جا مانده اند مشتی متوهم نفهمند." ...خیر من این را نمی گویم و به کسی که بر اساس یک مورد جزئی چنین نتیجه ی بزرگی درباره ی "شما" بگیرد می گویم "خودت را کنترل کن"(می بینید !تحقیر کردن آدمها بر اساس موقعیت زندگی شان شان کار ساده ای است و خیلی راحت می توان مقابله به مثل کرد!یا چطور است مثلا شما را به یک اصطلاح چینی ارجاع بدهم :))من فقط می گویم رفتار خانم شرف در یک مورد خاص رفتار نادرستی بوده . درباره اش توضیح هم دادم . او را زن جان یا خانم جان هم صدا نمی کنم.نه اینکه هیچوقت و برای هیچکس این کار را نکنم . اما موضوع بحث آنقدر حیاتی نیست که بخواهم نوشته ام را به اینگونه تیغ ها مجهز کنم.مکابیزnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-83287655810015134402006-11-11T14:37:00.000+03:302006-11-11T14:37:00.000+03:30دیشب بطور اتفاقی حرفای رهبر معظم انقلاب گوش کردم.ی...دیشب بطور اتفاقی حرفای رهبر معظم انقلاب گوش کردم.یکی از این صحبت های بسایر بسیار دلچسب آقا این بود:تهول یعنی اینکه استاد دانشگاه ما نیاد حرفای فلسفه بافاها یا فلسفه نماها یه 60 سال پیش غرب یاد بگیره بعد با غرور باید تو دانشگاه ما تدریس کنه حرافای اونا رو بزنه متهول شید آقاجان.یکی دیگه :من زمان جوانیم وقتی در مشهد بودم خانه های قدیمی بسیاری در آنجا بود بعضی ها می آمدند این خانه های قدیمی محکم و استوار خراب میکردند و خانه هایی از سیمان آهن می ساختند .خانه های با پنجره های بزرگ ماله غربه این کارو نکنید آقا جان.بی نامhttp://www.khoramabad4.blogfa.comnoreply@blogger.com