tag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post4738189008767791836..comments2024-02-06T22:13:01.346+03:30Comments on سفر به انتهای شب: دهzenohttp://www.blogger.com/profile/08417709184437635225noreply@blogger.comBlogger7125tag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-33378830413886635202006-02-02T19:38:00.000+03:302006-02-02T19:38:00.000+03:30درودی گرم به مکابیز گرامی،با داوریت دربارهی "...درودی گرم به مکابیز گرامی،با داوریت دربارهی "ده" تا اندازهای موافقم؛ بهویژه با ارجاعات نشانهشناسانهای که دادی. با این حال یکی-دو نکته به نظرم رسید که فشرده بیان میکنم. مهمترین مسئله بر سر همین نشانههاییست که نام بردی؛ اگر این پیشفرض را بپذیریم که آفرینش هنری در سینما، ادبیات، هنرهای تجسمی و ... به یاری ِ ابزاریست که هر یک از این شاخهها در اختیار هنرمند میگذارند، و دیگر اینکه داوری دربارهی یک اثر هنری ِ زیبا و ارزشمند، در پیوند با استفادهی هر چه موفقتر و هنرمندانهتر از این ابزار است، میتوان گفت که فیلم ده اثر موفقی نیست! یا بهتر بگویم کیارستمی در انتقال هنرمندانهی دستمایههایش بوسیلهی ابزار و نشانههای سینما ناموفق است. به نظر من در یک اثر هنری اصلاً مهم نیست که یک حرفی به هر صورت زده شود، مهم این است که چگونه و با چه تلمیحات و نشانههایی این حرف زده شود؛ برای نمونه دوربین در سراسر فیلم درون ماشین است و دو-سه نمای ثابت در فیلم وجود دارد و آدمها وارد و خارج میشوند، و هر یک بخشی از زندگی ِشان را توصیف میکنند و دوربین همچنان در یکی-دو نما مانده است و این وضع در سراسر فیلم حاکم است (نهایتاً زاویهی دوربین کمی تغییر میکند)؛ از نور و صدا که بگذریم.منظورم این است که ایده شاید جالب باشد، ولی در قالبی که نشان داده شده، ناموفق بوده و برای همین به ایده نیز لطمهی بسیار خورده است. این ایده شاید برای یک داستان ِ کوتاه یا بلند بسیار مناسبتر میبود تا سینما. در واقع این اصلاً فیلم نیست، بلکه مصاحبهای خیابانیست برای پخش در تلویزیون!در مجموع گمان میکنم که فیلم "طعم گیلاس" در میان فیلمهای چند سال اخیر کیارستمی، از ساختار منطقی و استحکام شکلی بیشتری برخوردار است و شاید بهترین اثر در کارنامهی هنری اوست.پ.ن: از دیدن وبلاگت خیلی خرسند شدم؛ موفق باشی.نیما (pejwak)http://nimahp.blogfa.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-92023101385392764242006-02-02T20:14:00.000+03:302006-02-02T20:14:00.000+03:30خوب قبل از هر چیز من هم از حضور شما خوشحال شدم نیم...خوب قبل از هر چیز من هم از حضور شما خوشحال شدم نیمای عزیز ...مواجه شدن با دوستان و آشنایان قدیم از بهترین اتفاق هایی است که در این وبلاگ می افتد ( دست کم برای من )اما در مورد اینکه در هنر چگونه گفتن مهم است کاملا با شما موافقم و همچنین اینکه این نوشته های نشانه شناسانه درباره اثر هنری وقتی موجه است که ما با حداقلی از توانایی در "چگونه گفتن " روبرو باشیم . اما برخلاف شما گمان می کنم کیارستمی در ده ( و بعضی دیگر از فیلم هایش ) از پس چگونه گفتن ( یا همان تکنیک خودمان ) در مدیوم هنری اش برآمده ...در واقع با اینکه تکنیک ( چگونگی بیان ) را صرفا مسائل سخت افزاری سینما ( نظیر تراولینگ و نور و صدا و کیفیت تصویر و جلوه فروشی های صحنه پردازانه ) بدانیم مخالفم . در مورد "ده " من گمان نمی کنم این صرفا یک مصاحبه ی تلویزیونی در سینما باشد . شما می دانید که در مصاحبه های تلویزیونی به دلیل حضور دوربین هیچکس "خود "اش نیست . اما در ده این اجرا انقدر موفق بوده که ما لحظاتی گمان می کنیم با خود افراد مواجهیم . به گمان شما می شود دختری جوان را واداشت جلوی دوربین خودش باشد و از اینکه بخاطر انتخاب نشدن موهایش را تراشیده همزمان گریه کند و بخندد ؟یا می توان زنی را که مردش تنهایش گذاشته واداشت در کنار دوربین از احساساتش بگوید ؟ من کل صحنه ها را ( شاید بغیر از لحظاتی از صحبت های کودک و پیرزن دعاخوان ) یک بازی سینمایی می دانم . معتقدم کیارستمی با ترفند هایی که در این سالها آموخته ( و به گمان من در فیلم های دیگرش برای "هیچ" به خدمت گرفته می شد ) توانسته نابازیگرانش را وادار به بازی کند . آنهم آنقدر خوب که ما گمان می کنیم اینها صرفا خودشان را جلوی دوربین نمایش داده اند.و در نهایت گمان می کنم خارج شدن دوربین و حرکت دادنش واقعا کمکی به این بیان نمی کرد .مکابیزhttp://www.zeno.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-2812403418552986462006-02-10T18:47:00.000+03:302006-02-10T18:47:00.000+03:30فقط یه سوال: شما عمدا اینطوری شماره گذاری کردین؟فقط یه سوال: شما عمدا اینطوری شماره گذاری کردین؟صغری بگمnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-77345543981015083982006-02-11T08:01:00.000+03:302006-02-11T08:01:00.000+03:30نه تحقیقا . شش تا را که نوشتم. هفتمی را هم به یاد ...نه تحقیقا . شش تا را که نوشتم. هفتمی را هم به یاد فینچر سلام الله اضافه کردم .مکابیزhttp://www.zeno.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-63636660721059869212006-02-20T10:21:00.000+03:302006-02-20T10:21:00.000+03:30درست زدی به هدف .ده یک فیلم نمونه مثال زدنی برای د...درست زدی به هدف .ده یک فیلم نمونه مثال زدنی برای دنیای کیارستمی است .امیدhttp://www.pravda.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-13793659735757828802006-02-21T19:49:00.000+03:302006-02-21T19:49:00.000+03:30مسلما این مورد که کیارستمی توان بسیار بالایی در اس...مسلما این مورد که کیارستمی توان بسیار بالایی در استفاده از نابازیگران دارد در این فیلم بسیار به کار آمده و موافق نظر شما هستم که دختری که برای شوهر کردن دعا میکند واقعا جنبه آرامش بخش در فضای عصبی فیلم دارد من نقدهای زیادی در مورد ده ندیده بودم ولی این نقد را بسیار پسندیدم موفق باشیدHSnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9187640916494386731.post-69310870123634830292006-08-01T20:29:00.000+03:302006-08-01T20:29:00.000+03:30به نظر من بهتر بود کیارستمی این تجربه (به قول نیما...به نظر من بهتر بود کیارستمی این تجربه (به قول نیما گرامی غیر سینمایی) را نمی کرد.تجربیات نو زمانی ارزش واقعی خود را پیدا می کنند که در قالب رسانه ی خود قرار بگیرند و ده تنها بازیهای فوق العاده و ایده فوق العاده ای دارد.به نظرم تجربه جدیدی که در فیلم ده وجود دارد به سینما کمک خواهد کرد ولی به خود فیلم کمک نکرده است.نمی دانم در بند سوم منظورت این بوده است که فیلم های دیگر کیارستمی خنثی است؟در صورتی که منظورت این بوده است کاملا مخالفم.(به نظرم برای خنثی نبودن برانگیختن یک حس درونی در انسان- که البته نه هر حسی- کافی است و لزوما نباید موضع اجتماعی داشت)از دانستن دیدگاه تان در مورد سینمای کیارستمی لذت بردمشاد باشیآنتوان دوانلhttp://the400blows.blogfa.com/noreply@blogger.com